پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.



فــــــــــاحشه !
نوشته شده در جمعه 11 خرداد 1393
بازدید : 786
نویسنده : حسن عباسی



شناخت شخصیت از روی تاریخ تولد _ تست روانشناسی
نوشته شده در یک شنبه 11 خرداد 1393
بازدید : 1063
نویسنده : حسن عباسی

 

روان شناسان شخصیتی براین عقیده اند که شماره تولد، شما را از آن چیزی که می خواهید باشید دور نمی کند، بلکه مانند رنگی است که نوع آن و زیبایی اش برای افراد مختلف متفاوت است. به مثال زیر توجه کنید :

 

nomer-hokebanutyun
فرض می کنیم که شما متولد ۸ مهر ۱۳۵۵ هستید.مهر ماه هفتم (۷) سال است پس :

 

۲ = ۱+۱ = ۱۱ = ۰+۷+۳+۱ = ۱۳۷۰ = ۱۳۵۵+۷+۸

 

شماره تولد ۲ است و اکنون می توانید آنچه راکه مربوط به این شماره است با خود مطابقت دهید .

 

تفسیر اعداد :

 

۱- خالق و مبتکر :

 

یک ها پایه و اساس زندگی هستند. همیشه عقاید جدید و بدیع دارند و این حالت در آنها طبیعی است. همیشه دوست دارند تمامی کارها و مسائل بر حول محوری که آنها می گویند و تعیین می کنند در گردش باشد و چون مبتکر هستند، گاهی خود خواه می شوند. با این حال یک ها بشدت صادق و وفادارند و به خوبی مهارتهای سیاسی را یاد میگیرند . همیشه دوست دارند حرف اول را بزنند و غالبا رهبر و فرمانده هستند، چون عاشق این هستند که بهترین باشند . در استخدام خود بودن و برای خود کار کردن بزرگترین کمک به آنهاست ولی باید یاد بگیرند عقاید دیگران ممکن است بهتر باشد و باید با رویی باز آنها را نیز بشنوند .

 

 

 

۲-پیام آور صلح : ...

 

لطفا به ادامه مطلب رجوع شود :


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , ,



اگر گرفتار
نوشته شده در جمعه 10 خرداد 1393
بازدید : 1184
نویسنده : حسن عباسی
اگر گرفتار به اصطلاح "عشق" شدی...

 

عشق و علاقه, عشق چیست, روابط زناشویی

یكی از عواملی كه نقش بسیاری در روی آوردن جوانان، به ویژه دختران، به ارتباط با جنس مخالف دارد، كشش درونی و نیاز شدید به محبّت و فرار از تنهایی است.

 

نو جوان پس از رسیدن به سن بلوغ بر اساس نقشی كه طبیعت جسمانی بر عهده او گذاشته در خود احساس نیاز به شخص دیگر می‎كند، پس به طور طبیعی سرشار از تمایلات غریزی مس شود .پسر در پی كسی است كه خلاء‌ و كمبود و نقصان خویش را با وجودش كامل نماید و تكیه گاه و مشوّقی را می‎جوید كه در درون او حضور یابد و احساس تنهایی‎اش را از درون برطرف سازد.

  

دختر نیز در ساختار وجودی متمایل به مرد آفریده شده و به دنبال تكیه گاه محكمی است كه در فراز و نشیب زندگی یار و یاورش باشد او طالب آن است كه توجه مرد را به شخصیت و موقعیت عاطفی و ابعاد وجودی خود جلب نماید.

 

این نیازمندی‎ها كه در سرشت بشر نهاده شده از اسرار حكمت الهی است، نكته اساسی، بسترسازی مناسب برای پاسخ گویی به آن بوده تا دختر و پسر در مسیر زندگی تكاملی خویش، شادمانه و سرافراز از این میدان گذشته و در فردایی روشن، خود را در كانونی گرم و سرشار از عشق و صفا ببینند.

 

دختر و پسری كه احساسات و عواطف آن‎ها در درون خانواده ارضا نشود، به نیازشان به محبت و مهربانی توجه نشود و در جمع خانوادگی احساس غربت كنند طعمه‎های آماده‎ای برای افراد فرصت طلب و سودجو می‎باشند و كسانی كه با دوری از خانواده احساس تنهایی كنند نیز با توجه به نیازهای درونی به راحتی به این وادی كشیده می‎شوند.

 

حال کمی درنگ کنید

 

آیا واقعا می توان عشق و علاقه ابراز شده در کوچه و برزن را عشق و علاقه ی حقیقی قلمداد نمود و بر آن اعتماد کرد؟

 

آیا این اندیشه درست است که عشق و رابطه بین دختر و پسر یك عشق حقیقی است و نباید مانع این روابط شد؟ ...

 

لطفا برای مطالعه ی کامل به ادامه مطلب رجوع شود!


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , حجاب و عفاف , زندگی مشترک , ,



شرمنده ی نگاه تو
نوشته شده در دو شنبه 9 خرداد 1393
بازدید : 1106
نویسنده : حسن عباسی

شرمنده ی نگاه تو هستم نگاه کن

یکبار هم نگاه به اعماق چاه کن

ما غرق در گناه شدیم و نیامدی

آقا بیا دوباره مرا بی گناه کن

آقا مرا کنار خودت جای می دهی؟

لطفی بزرگ در حق این روسیاه کن

یک روز، نه! ثانیه ای، لحظه ای فقط

چشم مرا مسیر قدمهای ماه کن

آقا زمین شلوغ شده، گم شدم، بیا

فکری به حال گمشده ی بی پناه کن

آقا فدای چشم تو،‌ چشمان خیس من

شرمنده ی نگاه تو هستم نگاه کن...


:: موضوعات مرتبط: , , ولایت فقیه , جوانان , تفکر و اندیشه , حجاب و عفاف , ,



یک لحظه تفکر!
نوشته شده در جمعه 9 خرداد 1393
بازدید : 1150
نویسنده : حسن عباسی



بخوانیم و گوش فرا دهیم و جامه ی عمل بپوشانیم!
نوشته شده در پنج شنبه 8 خرداد 1393
بازدید : 835
نویسنده : حسن عباسی


"ببخشید" که مجبورم صرفا آدرس بعضی مطالب را قید نمایم!

دلیلش این میباشد که امکان ویرایش و کپی برداری و همچنین دانلود نمودن اطلاعت ممکن نمیباشد!

شما عزیزان میبایست برای استفاده از این گونه مطالب ، آدرس ها را در موتور جستجو کپی نمایید!

1) فایل صوتی احساسات ، گمراه کننده در انتخاب همسر!

www.tanzimekhanevadeh.com/audio-marital-education/1337-emotions-misleading-in-mate-selection

2) ازدواج به خاطر پول وموقعیت اجتماعی!

www.tanzimekhanevadeh.com/marriage/1341-marriage-of-money


:: موضوعات مرتبط: جوانان , زندگی مشترک , ,



با احساسم بازی نکن
نوشته شده در دو شنبه 6 خرداد 1393
بازدید : 824
نویسنده : حسن عباسی

 

ابراز محبت

دخترهای بسیاری هستند که به قصد ازدواج با پسری که به آنها ابراز علاقه می‌کند، آشنا می‌شوند و وقتی حس می‌کنند رابطه عشقی آنها دوطرفه است، ناگهان می‌فهمند رودست خورده‌اند و طرف مقابل فقط قصد داشته احساسات او را به بازی بگیرد. دختری می گوید" تا به حال سه مورد این‌چنینی برای من اتفاق افتاده است. اولی در دوران دبیرستان بود که حس کردم خام بودن من باعث شده که آن پسر را نشناسم. بعد از آن در دوره دانشگاه به پسری که دو ترم از من بالاتر بود دل‌بسته شدم و به او و حرف‌های عاشقانه‌ای که می‌زد، اعتماد کردم اما خیلی اتفاقی فهمیدم که او این رفتار را با دو دختر دیگر هم دارد و به خاطر رابطه چندماهه‌ای که داشتیم آن‌قدر سرخورده شدم که چند واحد درسی‌ام را افتادم و مدتی افسرده شدم. حالا هم که 26 ساله هستم و در یک شرکت کامپیوتری کار می‌کنم با یکی از همکارانم که در بخش دیگری مشغول است، دوست شده‌ام. او می‌گوید تمایل دارد فعلا با من فقط دوست باشد و اگر شرایط ازدواج مهیا شد شاید ازدواج کنیم. نمی‌دانم باید چه کار کنم؟ اگر به او اهمیت ندهم، شاید دیگر به چنین موقعیتی برنخورم و بعدها افسوس بخورم اما از طرفی می‌ترسم که او نیز مثل قبلی‌ها با احساسات‌ام بازی کند و دست‌آخر هم از ازدواج طفره برود. کاملا گیج شده‌ام و نمی‌توانم تصمیم بگیرم..."

دکتر بدری‌سادات بهرامی روان‌شناس و مشاور

یکی از نیازهای اساسی ما آدم‌ها نیاز به دوست داشته شدن و دوست داشتن است. اگر نتوانیم کسی را دوست بداریم، از سلامت روانی فاصله داریم. به دلیل اهمیت این نیاز، فرد تامین‌کننده آن نیاز می‌تواند در ما تاثیر فراوانی بگذارد و گویا کمندی نامریی بر گردن ما بیندازد و ما را دنبال خود بکشاند. بنابراین ما در هر نوع رابطه عاطفی که قرار بگیریم، به درجاتی وابستگی‌های عاطفی‌روانی را تجربه خواهیم کرد. البته میزان وابستگی در کسانی که خلأهای عاطفی‌روانی را از گذشته داشته باشند عمیق‌تر و سریع‌تر خواهد بود. آنچه اهمیت دارد این است که ماهیت رابطه داشتن به خاطر جذابیت‌هایی که دارد ما را به خود وابسته می‌کند.

وقتی شاهد ابراز علاقه کسی نسبت به خود هستیم و یا در رفتار و گفتار او می‌بینیم که دوست‌مان دارد، احساس ارزشمندی در ما تقویت می‌شود. برعکس، وقتی می‌بینیم کسی دوست‌مان ندارد و یا از رابطه‌ای که با ما دارد، خارج می‌شود؛ اولین موضوعی که باعث آسیب روانی ما می‌شود، احساس بی‌ارزشی است.

 اگر در شما هیچ وابستگی ایجاد نشود و بی‌اهمیت پس از پایان یک دوستی، همه چیز را فراموش کنید و انگار نه انگار، از کنار آن بگذرید، واقعا جای نگرانی دارد و باید برای این مشکلی که دارید تحت بررسی قرار بگیرید. به طور کلی، وقتی شاهد ابراز علاقه کسی نسبت به خود هستیم و یا در رفتار و گفتار او می‌بینیم که دوست‌مان دارد، احساس ارزشمندی در ما تقویت می‌شود. برعکس، وقتی می‌بینیم کسی دوست‌مان ندارد و یا از رابطه‌ای که با ما دارد، خارج می‌شود؛ اولین موضوعی که باعث آسیب روانی ما می‌شود، احساس بی‌ارزشی است.  

یکی از مسیرهایی که دو فرد را در یک رابطه عاطفی قرار داده و ممکن است عوارضی را برای هر دو به وجود آورد دوستی های دختر و پسر است. شاید تنها راهی که بتوان با آن به این دختر و پسرها کمک کرد آن است که انواع رابطه‌ها را برایشان تعریف کنیم تا با شناسایی تغییر رفتارهای خود بتوانند بر اوضاع مسلط شوند.  می‌توانند به این موضوع فکر کنند که چه‌طور رفتار کنند تا کسی نتواند احساسات و عواطف آنها را به بازی بگیرد.

                                        چرا بعضی‌ها با احساسات دیگران بازی می‌کنند؟

وابستگی دختر و پسر

وقتی کسی آنچه در درونش نیست را به شما منتقل کند، در واقع عواطف شما را به بازی گرفته است. در این بازی، هر یک از دوطرف که آگاهانه بازی را شروع می کنند در جستجوی یک رابطه جدی و هدف‌مند نیستند اما وانمود می‌کنند لبریز از عشق و عاطفه‌اند و احساس خوشایندی به هم دارند. آنها به دروغ با بیان الفاظی محبت‌آمیز و کلیشه‌ای قصد دارند احساسات طرف مقابل را به بازی بگیرند. زیربنای این بازی شاید امری طبیعی و بیولوژیک باشد و به نوعی کشش درونی برای رسیدن به ازدواج تعبیر ‌شود اما آنها یکدیگر را به بازی می‌گیرند. برخی معتقدند در صورت سلامت نفس طرفین و وجود انگیزه‌های سالم و غیرفریبکارانه این بازی حرکت به سوی رفتارهای پخته و آمادگی برای ازدواج است. شک دارم که تا به حال، برخی الفاظی را که توسط برخی دختر و پسرهای جوان به کار برده می‌شود نشنیده باشید: «طرف را به تور انداختم... مخ طرف را زدم...» اما وقتی در مورد به کار گرفتن دروغین الفاظ محبت‌آمیزی که قاعدتا در عشق‌های واقعی رد و بدل می‌شود از این جوان‌ها می‌پرسم، در توجیه رفتار خود می‌گویند: «اینها را می‌گم چون عادتمه؛ چون قاعده بازی همینه. اگر من نگم، دیگری می‌گه و خلاصه من قوانین بازی را بلدم...»

 

پسرهایی که وارد زندگی یگانه "دختر مذکور" شده‌اند دچار مشکلات روانی نبوده‌اند اما آنها قوانین بازی فریبکارانه را از هم‌سالان خود آموخته و می‌دانستند چه‌طور باید رفتار کنند تا بتوانند احساسات او را به بازی بگیرند. دو دختری که در دانشکده با آن پسر رابطه داشته‌اند نیز می‌دانستند چه‌طور باید حرکت‌های مقابل او را انجام دهند تا رودست نخورند. این دختر و پسرها دنبال رابطه‌های ابزاری و یا دوستی ساده و شاید هم رابطه‌ای حمایتی باشند و به هر جهت، خواهان رابطه‌ای عاشقانه و به قصد تشکیل خانواده نیستند.

اگر حتی می‌دانیدقرار است با خواستگار خود آشنا شوید و هدف هر دو شما ازدواج است، باز هم نباید چنان در فاز عاطفی غرق شوید که وابستگی شدید مانع از محک زدن منطقی او و شرایطش شود.

درس دوم اینکه اگر حتی می‌دانیدقرار است با خواستگار خود آشنا شوید و هدف هر دو شما ازدواج است، باز هم نباید چنان در فاز عاطفی غرق شوید که وابستگی شدید مانع از محک زدن منطقی او و شرایطش شود. چه بسا جواب شما در نهایت به درخواست او منفی باشد، پس نباید کاری کنید که زمینه بازی با عواطف‌تان فراهم شود و اگر روزی خواستید به هر دلیلی این رابطه را ختم کنید و او را مورد مناسب ازدواج ندانستید، نباید کارتان به مراکز اعصاب و روان بکشد و یا در کنج خانه افسردگی بگیرید یا متقابلا چنین مشکلاتی را برای او ایجاد کنید.

به یاد داشته‌باشید که رعایت حدود شرعی و اخلاقی لازمه حفظ سلامت شما و طرف مقابل شماست. مثلا اگر می‌بینید به سمت وابسته شدن در حرکت‌اید و مغز شما در حال شرطی شدن و دریافت تغذیه عاطفی از اوست و یا آن‌قدر احساساتی هستید که با شنیدن کلمات عاشقانه از او بین زمین و آسمان معلق می‌مانید، باید هوشیارانه عمل کنید. گاهی موبایل‌تان را خاموش کنید و یا به او بگویید دیگر نباید از این کلمات استفاده کند، وگرنه به تماس‌هایش پاسخ نمی‌دهید.  

 

هفته نامه سلامت

تنظیم برای تبیان : کهتری


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , حجاب و عفاف , زندگی مشترک , ,



دقت کرده اید آیا :
نوشته شده در دو شنبه 5 خرداد 1393
بازدید : 884
نویسنده : حسن عباسی

خدا ما را

از دیدار امام زمان(عج)

محروم کرد!

ولی هیچ کس از این تحریم

به اندازه تحریم آمریکا

صدای

ش در نیامد و ناله نزد !


:: موضوعات مرتبط: , , ولایت فقیه , جوانان , تفکر و اندیشه , ,



روایط دوستی به کجا ختم میشود؟!
نوشته شده در شنبه 4 خرداد 1393
بازدید : 825
نویسنده : حسن عباسی

بازدید کننده ی محترم ! توصیه میکنم این مطلب رو یک بار ، حتی برای سرگرمی ، بخونید!

www.tanzimekhanevadeh.com/marriage/1321


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , ,



یک بازیگر
نوشته شده در یک شنبه 4 خرداد 1393
بازدید : 788
نویسنده : حسن عباسی

 

او الان یک بازیگر است

مرد هر روز دیر سر کار حاضر می شد، وقتی می گفتند : چرا دیر می آیی؟

جواب می داد: یک ساعت بیشتر می خوابم تا انرژی زیادتری برای کار کردن داشته باشم، برای آن یک ساعت هم که پول نمی گیرم !

یک روز رئیس او را خواست و برای آخرین بار اخطار کرد که دیگر دیر سر کار نیاید . . .

 مرد هر وقت مطلب آماده برای تدریس نداشت به رئیس آموزشگاه زنگ می زد تا شاگرد ها آن روز برای کلاس نیایند و وقتشان تلف نشود !

یک روز از پچ پچ های همکارانش فهمید ممکن است برای ترم بعد دعوت به کار نشود . . .

مرد هر زمان نمی توانست کار مشتری را با دقت و کیفیت ، در زمانی که آنها می خواهند تحویل دهد، سفارش را قبول نمی کرد و عذر می خواست !

یک روز فهمید مشتریان ش بسیار کمتر شده اند . . .

مرد نشسته بود . دستی به موهای بلند و کم پشتش می کشید .

به فکر فرو رفت . . .

باید کاری می کرد . باید خودش را اصلاح می کرد !

ناگهان فکری به ذهنش رسید . او می توانست بازیگر باشد :

از فردا صبح ، مرد هر روز به موقع سرکارش حاضر می شد، کلاسهایش را مرتب تشکیل می داد، و همه ی سفارشات مشتریانش را قبول می کرد!

او هر روز دو ساعت سر کار چرت می زد!

وقتی برای تدریس آماده نبود در کلاس راه می رفت، دستهایش را به هم می مالید و با اعتماد به نفس بالا می گفت: خوب بچه ها درس جلسه ی قبل را مرور می کنیم !!!

سفارش های مشتریانش  را قبول می کرد اما زمان تحویل بهانه های مختلفی می آورد تا کار را دیرتر تحویل دهد: تا حالا چند بار مادرش مرده بود، دو سه بار پدرش را به خاک سپرده بود و ده ها بار به خواستگاری رفته بود . . .

حالا رئیس او خوشحال است که او را آدم کرده ، مدیر آموزشگاه راضی است که استاد کلاسش منظم شده  و مشتریانش مثل روزهای اول زیاد شده اند!!!

اما او دیگر  با خودش «صادق » نیست .

او الان یک بازیگر است . همانند بقیه مردم!!!


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , ,



خوش شانسی
نوشته شده در یک شنبه 3 خرداد 1393
بازدید : 817
نویسنده : حسن عباسی

عجب خوش شانسی

پیر مرد روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت. روزی اسب پیرمرد فرار کرد، همه همسایه ها برای دلداری به خانه پیر مرد آمدند و گفتند:عجب شانس بدی آوردی که اسبت فرارکرد!

روستا زاده پیر جواب داد: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟ همسایه ها با تعجب جواب دادن: خوب معلومه که این از بد شانسیه!

هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیر مرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه بر گشت. این بار همسایه ها برای تبریک نزد پیر مرد آمدند: عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت به همراه بیست اسب دیگر به خانه بر گشت! پیر مرد بار دیگر در جواب گفت: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟

فردای آن روز پسر پیرمرد در میان اسب های وحشی، زمین خورد و پایش شکست. همسایه ها بار دیگر آمدند: عجب شانس بدی! وکشاورز پیر گفت: از کجا میدانید که این از خوش شانسی من بوده یا از بد شانسی ام؟ وچند تا از همسایه ها با عصبانیت گفتند: خب معلومه که از بد شانسیه تو بوده پیر مرد کودن!

چند روز بعد نیرو های دولتی برای سرباز گیری از راه رسیدند و تمام جوانان سالم را برای جنگ در سر زمینی دور دست با خود بردند. پسر کشاورز پیر به خاطر پای شکسته اش از اعزام، معاف شد. همسایه ها بار دیگر برای تبریک به خانه پیر مرد رفتند: عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد! و کشاورز پیر گفت:از کجا میدانید که...؟


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , ,



نقشه جهان
نوشته شده در یک شنبه 2 خرداد 1393
بازدید : 655
نویسنده : حسن عباسی

پدر داشت روزنامه می خواند پسر که حوصله اش سر رفته بود پیش پدرش رفت و گفت : پدر بیا بازی کنیم پدر که بی حوصله بود چند تکه از روزنامه که عکس نقشه دنیا بود تکه تکه کرد و به پسرش داد و گفت برو درستش کن . پسر هم رفت و بعد از مدتی عکس را به پدرش داد. پدر دید پسرش نقشه جهان رو کاملاً درست جمع کرده از او پرسید که نقشه جهان رو …از کجا یاد گرفتی؟ پسر گفت : من عکس اون آدم پشت صفحه رو درست کردم . وقتی آدمها درست بشن دنیا هم درست میشه !




امام خامنه ای
نوشته شده در دو شنبه 1 خرداد 1393
بازدید : 903
نویسنده : حسن عباسی

براے کوفــــے نبــــودטּ باید قبــــول داشت کـــه

تا وقتے حسین برسد ، مسلــــم ولــــے امر است

 

 

:: موضوعات مرتبط: , , ولایت فقیه , جوانان , تفکر و اندیشه , ,



جواب جواب جواب
نوشته شده در یک شنبه 1 خرداد 1393
بازدید : 887
نویسنده : حسن عباسی

جواب سلام را با علیک بده

جواب تشکر را با تواضع

جواب کینه را با گذشت

جواب بی مهری را با محبت

جواب ترس را با جرأت

جواب دروغ را با راستی

جواب دشمنی را با دوستی

جواب زشتی را به زیبایی

جواب توهم را به روشنی

جواب خشم را به صبوری

جواب سرد را به گرمی

جواب نامردی را با مردانگی

جواب همدلی را با رازداری

جواب پشتکار را با تشویق

جواب اعتماد را بی ریا

جواب بی تفاوت را با التفات

جواب یکرنگی را با اطمینان

جواب مسئولیت را با وجدان

جواب حسادت را با اغماض

جواب خواهش را بی غرور

جواب دورنگی را با خلوص

جواب بی ادب را با سکوت

جواب نگاه مهربان را با لبخند

جواب لبخند را با خنده

جواب دلمرده را با امید

جواب منتظر را با نوید

جواب گناه را با بخشش

و جواب عشق چیست جز عشق؟

هیچ وقت هیچ چیز و هیچ کس را بی جواب نگذار، مطمئن باش هر جوابی بدهی ،یک روزی ، یک جوری ، یک جایی به تو باز می گردد.




عذرخواهی یک دقیقه‌ای
نوشته شده در یک شنبه 28 ارديبهشت 1393
بازدید : 927
نویسنده : حسن عباسی

 

وقتی تو شهامت به خرج بدی و با کسی که براش اهمیت قائلی، صادق باشی،نشون میدی که برای خودتم ارزش قائلی.

به این طریق به اون شخص اجازه میدی بدونه که تو دلت می‌خواد چطور باهات رفتار بشه.

همچنین اجازه میدی اون شخص بدونه که تو چقدر به رابطه‌تون اهمیت می‌دی و دلت می‌خواد این رابطه ادامه داشته باشه و شکوفا بشه.


:: موضوعات مرتبط: جوانان , زندگی مشترک , ,



تعداد صفحات : 27