پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.



نوشته شده در یک شنبه 16 فروردين 1394
بازدید : 451
نویسنده : حسن عباسی

می گذرم از میان انبوه جمعیتی که در پی چیزی که نمی دانم چیست باهم مسابقه سرعت گذاشته اند.می گذرم ونگاهم از نگاه های بی جان وافسرده پیرزنی که اکنون باید در خانه ساکت وآرام در حال استراحت باشد واکنون زیرافتاب داغ وسوزان خیابان به دنبال لقمه نانی دست کمک به سوی دیگران دراز کرده پر می شود.وبا خود می گویم در زندگی هیچ بایدی قابل اعتماد نیست.
می گذرم ونگاهم از نگاه نگران و وغمگین پیرمردی که با فکر دستان خالیش در مراجعت آخر شبش به خالی با سماجت به رهگذران التماس می کند.ونگاه مرا ابر اندوه پر می کند.
می گذرم ونگاهم به نگاه گریان کودکی که فالهایش را تابه الان نفروخته است ثابت می ماند.دلم ریش می شود اینجا مدرسه اوست!
می گذرم ونمی دانم چرا هر کس از کنار این جماعت می گذرد بی خبر ازبایدهای زندگی،غرق در دغدغه های خویش حتی تلنگری به ذهن اش وارد نمی شود.چرا؟؟؟
همه می گویند من که نمی توانم به تنهایی کاری بکنم.همه می گویند مگر من مسئولم.همه می گویند مگر فقط من باید به فکرباشم.یادمه بچه بودم جمله ای از چارلی چاپلین خواندم”تازمانی در دنیا یک نفر سر گرسنه بر بالین می نهد تمام انسانهای روی زمین در گرسنگی او سهیمند.”واکنون می بینم که هیچ کس انقدر جرات ندارد که خود را مسئول بداند.وبرای اینکه خود را از تک وتا نیندازیم پوزخند می زنیم. این حربه اینان است.این کارشان است.!اینان از همه دارا ترند.
ولی میدانم که در این ماجرا هرکس سهمی دارد.کاش به جای این فرار از واقعیت ها از خود بپرسیم سهم من در میان چیست؟
شاید سهم من همان اندک سکه ای باشد در ته جیبم مدتهاست صدا می کند.سهم من شاید دستی نوازشگر بر سر کودکی باشد که نگران فروش فالهای خویش است.سهم من شاید تنها نگاه همدردی به پیر مرد رنجور کنار خیابان باشد وسهم من شاید همان جمله کوتاهی باشد که به پیرزن تنهای سر خیابان اطمینان می دهد تنها نیست ودیده می شود.
سهم من شاید همان لبخندی باشد که به درمانده ها احساس آرامش می دهد.من مدتهاست دارم به سهم خودم در زندگی فکر می کنم.چرا همواره در انتظار گرفتن هستیم.آیا هر گز چیزی به زندگی بخششیده اید که اینگونه حق به جانب از زندگی انتظار دارید.مطمعنا وقتی بی خیال از اندوه کسی از کنارش رد می شوی وشانه هایت را باغرور بالا می گیری که مثل و نیستی چشم سومی نظارگر توست.که خود را به تماشا گذاشته ای.”به من چه”
ویقین بدان روزی این جمله از کسی که به او نیاز پیدا کنی خواهی شنید”به من چه؟” طبیعت دنیا سخاوتمند است.هر چه دهی چند برابر دریافت می کنی.
انچه دریافت می کنم سهم من از زندگی است.پس به من مربوطه که کودکی گریان مقابل چشمان من می گرید.وزنی تنها از من کمک می خواهد.وگرنه وقتی دیگر وزمانی دیگر او انجا بود.زمانی که من نبودم.
یادمان باشد تمام زندگی هست تا ما نشان دهیم کی هستیم و چی می خواهیم؟.چگونه می خواهیم؟


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , ,



نوشته شده در شنبه 15 فروردين 1394
بازدید : 706
نویسنده : حسن عباسی

شش کلید طلایی آرامش :

یک: قضاوت دیگران تاثیری بر زندگی من ندارد.
دو: مردم وظیفه ندارند مرا درک کنند.
سه : از کسی در برابر لطفی که به او می کنم توقعی ندارم وگرنه این لطف را در حق او نمی کنم.
چهار : کسانی که رفتارناجوانمرادنه با من داشته اند توسط کائنات مجازات خواهند شد هرچند که من هرگز متوجه این نشوم.
پنج: دنیا سخاوتمند تر از آن است که موفقیت کسی راه موفقیت مرا تنگ کند.
شش: ملاک من رفتارشرافتمدانه و انسانی است نه مقابله به مثل.


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , ,



نوشته شده در شنبه 15 فروردين 1394
بازدید : 510
نویسنده : حسن عباسی

 

از وقتی تکنولوژی پا به زندگی آدم ها گذاشت یک سری لذت ها را از دست دادیم. مثل لذتی که در هم صحبتی با آدم های اطراف بود. لذت نوشتن روی کاغذ و خط خطی کردن آن بعد از یک چرند نویسی حسابی! لذت یک قرار دوستانه به صرف کمی گپ و گفتگو. و از همه مهم تر لذت فراموشی را.

تمام روزمره زندگی ام را روی یک دسکتاپ ریخته ام و زل زده ام به آن. بلکه از لا به لای این شلوغی و آشفته بازار، دستی بیرون بیاید و من را به آرامش و کمی دوری از هیاهوی دنیای غر واقعی تشویق کند.

دسکتاپ را مرتب می کنم. چشمم به تصویر زمینه می افتد. تازه یادم می آید دلیل چیدمان در هم و بر هم فایل های جور واجور چه بوده. یک نوع مخفی کاری و گول زدن خودم. شاید گم کردن تصاویری که دوستشان داریم برای مدتی زیر انبوهی از چرندیات کار درستی باشد. اما در واقع هیچ کمکی به فراموشی نمی کند.

موسیقی مورد علاقه ام، فیلمی که هنوز فرصت تماشایش را پیدا نکرده ام. یک سری کلماتی که از مغزم مشت مشت بیرون کشیده ام و نوشته ام. و تصویری مبهم که از لا به لای تمام این فایل ها خود نمایی می کند. این ها موجودی دسکتاپ آدمی است که به فراموشی خاطراتش علاقه دارد اما تکنولوژی نمی گذارد.


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , ,



آیینه ها
نوشته شده در یک شنبه 9 فروردين 1394
بازدید : 623
نویسنده : حسن عباسی

کدام آینه راستگو ترین آینه هاست؟ در مقابل آینه نشسته ام و از خودم یا شاید از آینه می پرسم. به صورتم نگاه می کنم. لبخند می زنم. اخم می کنم. او هم مثل من می شود. چقدر عجیب است که خودم را درست روبروی خودم ببینم. مثل این است که همزادم را از پس هزاران قصه، هزاران راه پر پیچ و خم پیدا کرده باشم. حرف می زنم. حرف هایم را تکرار می کند. صاف و روشن است. نه ذره ای از من کم می کند نه زیاد. خودم هستم. که بر روی صندلی چوبی درست در مقابلش نشسته ام. بعد با خودم فکر می کنم اگه قرار بود هر کسی را آینه ببینم، خودم را چطور آینه ای می دیدم؟! آینه با قاب بزرگ سنگی یا با شیشه غبار گرفته و پر از لکه هایی که از آینه بودنم می کاهند. کسی میل به دیدن خودش در چنین آینه ای ندارد. کافی است کسی مقابل من آینه ای بایستد. حالا که خوب نگاه می کنم می توانم آن غبار را روی چهره ام که در آینه نقش بسته ببینم. دست می برم غبار از آینه بگیرم. اما هرچه آینه شفاف تر می شود من در غباری غریب تر و عمیق تر فرو می روم.


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , ,



اهمیت رابطة جنسی در زندگی زناشویی
نوشته شده در سه شنبه 19 اسفند 1393
بازدید : 585
نویسنده : حسن عباسی

 

 وجود و پایداری یک «رابطة‌جنسی رضایت‌بخش» تنها، نشانه‌ای از یک رابطة عاشقانه نیست، بلکه عامل مهمی در ایجاد رابطه‌ای صمیمی، رضایت‌بخش و ماندگار است.

 

 اهمیت رابطة جنسی

 

 

رابطة جنسی بخش مهمی از نیازهای هیجانی و احساسی ما را برآورده می‌کند و رضایت زناشویی را افزایش می‌دهد. در گذشته یکی از مهم‌ترین دلایل ازدواج و برقراری رابطة‌جنسی فرزندآوری بود و بیشتر همسران پس از داشتن تعدادی فرزند، رابطة‌جنسی را قطع می‌کردند و یا به کیفیت این رابطه اهمیت چندانی نمی‌دادند؛ اما در دنیای کنونی دیدگاه افراد نسبت به رابطة‌جنسی و روش استفاده از آن تغییر کرده و مهم‌ترین انگیزة افراد از برقراری رابطة‌جنسی «کسب لذت» است.

 

پس بدیهی به نظر می‌رسد که همسران از همان ابتدای ازدواج به کیفیت این رابطه و اهمیت آن در زندگی زناشویی‌شان دقت ویژه‌ای داشته باشند.

 

نخستین درس در آموختن درست رابطة‌جنسی تغییر نگرش است. بدبختانه بیشتر زن و شوهرها می‌پندارند که معنی رابطة‌جنسی یا زناشویی فقط انجام «نزدیکی» است، درحالی‌که این تفکر باعث می‌شود همسران نه‌تنها خود را از لذت دیگر تعامل‌های جنسی بویژه جنبه‌های عاطفی آن محروم کنند، بلکه اگر به هر دلیل برای هرکدام عذری ایجاد شود (از انواع بیماری تا شرایطی کاملاً طبیعی مثل دوران قاعدگی) رابطة زناشویی آنها تعطیل می‌شود و این بویژه در درازمدت، برای زندگی زناشویی زیان‌بخش است.

 

وقتی از رابطة‌جنسی صحبت می‌شود، منظور انواع تعامل ممکن بین دو طرف است که می‌تواند از یک معاشقة ساده بدون نیت رسیدن به ارگاسم تا رفتار جنسی همراه با اوج لذت جنسی برای یکی یا هر دو طرف یا در نهایت همراهی آن با نزدیکی جنسی باشد.

 

سکس، تنها بخشی از رابطه است که نیازمند صمیمیت و ارتباط نزدیک است. همسرانی که به تعاملاتی مانند نحوة صحبت‌کردن، گوش‌دادن به یکدیگر، درک متقابل و داشتن روحیة همکاری و همدلی با همسر، حل تعارضات و اختلافات، مدیریت مالی خردمندانه، همکاری در نگهداری و تربیت فرزندان، گذاشتن وقت باکیفیت با یکدیگر و داشتن تماس جسمانی اهمیتی نمی‌دهند، در مورد آن اطلاعات کافی ندارند و یا در این حیطه‌ها تعامل مناسب و سازنده‌ای ندارند، نمی‌توانند انتظار داشته باشند که در رابطة‌جنسی ارتباط رضایت‌بخشی برقرار کنند؛ بنابراین رابطة‌جنسی تنها برقراری تماس فیزیکی- جنسی بین زن و شوهر نیست، بلکه خود این ارتباط نیازمند مقدمات بسیاری است که به فراتر از تخت‌خواب برمی‌گردد.

 

بسیار شایع است که همسران به دلایلی از جمله خستگی ناشی از کار، استرس‌های فرزندپروری، بیماری و یا برآورده نشدن انتظارها و نیازهایشان، تمایلی به برقراری ارتباط نشان نمی‌دهند و زمانی که این کناره‌گیری از صمیمیت فیزیکی و کلامی و یا جنسی به طول می‌انجامد، آسیب‌های بسیاری را برای خانواده ایجاد می‌کند.

 

آسیب‌هایی که گاهی دامنگیر شخص و گاهی هم دامنگیر زندگی همسران می‌شود. غفلت از اهمیت «در ارتباط بودن» باعث می‌شود که بسیاری از دلایل و نیازهایی که به خاطر آن زندگی زناشویی را تشکیل داده‌ایم فراموش شوند و زمانی متوجه آسیب شویم که دامنة آن گسترده شده و زخم‌های عمیق و ‌جبران‌ناپذیری ایجاد شده است.


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , زندگی مشترک , ,



زمان مناسب برای ازدواج چه زمانی می باشد ؟
نوشته شده در چهار شنبه 13 اسفند 1393
بازدید : 554
نویسنده : حسن عباسی

 اولین عامل شروع هر زندگي مشترك وجود بلوغ جسمي و جنسي و بلوغ عقلي و فكري است و افراد خواهان ازدواج باید به سنی برسند که بتوانند صميميت عاطفي و جنسي را در يك رابطه مبتني بر تعهد تجربه كنند.

  مهمترین تصمیمات فرد انتخاب همسر در زندگی است، زیرا می تواند آینده فرد را رقم بزند. تشکیل خانواده سالم، متعادل و پایدار مانند هر امر مهم دیگری به تفکر منطقی و تلاش و کوشش نیازمند است. بصورت کلی اصالت خانوادگی به عنوان اساسی ترین معیار انتخاب همسر شناخته می شود. ایمان، اخلاق نیکو و روان سالم، و تناسب زوجین در ویژگیهای ظاهری، سنی، تحصیلی، فرهنگی، تربیتی و اعتقادی از موارد اساسی در انتخاب همسر است .

ازدواج تنها راه مشروع و سالم تشکیل خانواده است. همه مکاتب و ادیان الهی به ویژه دین مبین اسلام، ازدواج و تشکیل خانواده را توصیه نموده اند. ازدواج به زن و مرد آرامش می بخشد و آنان را از انحراف و رفتارهای جنسی پرخطر و غیر اخلاقی باز می دارد.


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , زندگی مشترک , ,



علت کم شدن شعله عشق در زندگی
نوشته شده در جمعه 8 اسفند 1393
بازدید : 623
نویسنده : حسن عباسی

 

 

علت کم شدن شعله عشق در زندگی

 


زوجهای بسیاری شکایت میکنند که شعله عشقی که در شروع رابطه شان بوده، فروکش کرده و خاموش شده است. بسیازی از  آن را به گردن تفاوتهای بین دو طرف میاندازند که به مرور زمان و با شناخت بیشتر آنها را از هم دور میکند.موج "مردگی" که بعد از ماه های پرهیجان اول، رابطه را در خود غرق میکند، باعث میشود خیلی از زوجها امید خود را از دست داده و جای دیگری جز رابطه شان به دنبال آن هیجان بگردند. باوجود یافته های محققان که نشان میدهد

 

60-30 درصد از زوجها در نقطهای از زندگی مشترک خود اقدام به خیانت میکنند، دیگر زمان آن رسیده که علل فروکش کردن هیجان روابط را بررسی کنیم. واقعاً چه چیز باعث میشود آن شور و اشتیاق اولیه به بی علاقگی و بی تفاوتی تبدیل شود؟ چه چیزی تپش قلب شما از روی هیجان را به بی حوصلگی و نارضایتی تغییر میدهد؟برای تشخیص علت جدا کردن زوجها از هم، خیلی خوب است که با مفهوم "پیوند خیالی" آشنا شوید.

 

پیوند خیالی به نوعی ارتباط اطلاق میشود که بعنوان جایگزینی برای یک رابطه عاشقانه واقعی عمل میکند. این توهم ارتباط و نزدیکی به زوج این امکان را میدهد که با وجود فاصله احساسی، خیالی از عشق و دوست داشتن برای خود داشته باشند.همانطور که زنی که پس از شش سال زندگی مشترک در حال جدایی بود، می گفت، "من از کودکی از تنها ماندن میترسیدم اما این را هم میدانستم که از نزدیک بودن به یک نفر دیگر هم میترسیدم.

 

ازدواج مشکل من را حل کرد: شوهرم از نظر فیزیکی آنجا بود، پس لازم نبود که از تنها ماندن بترسم و من هم طوری رفتار میکردم که او را در فاصله ای از من نگه میداشت که از نظر احساسی برایم قابل تحمل باشد."نزدیکی جسمی و فاصله احساسی از مشخصه های پیوند خیالی است. این پیوند زمانی شکل میگیرد که حس واقعی و جدی عشق، احترام و جاذبه با خیالات امنیت، ارتباط و محافظت جایگزین میشود.

 

بااینکه همه اینها به نظر خصوصیاتی مثبت را یک ارتباط صمیمی میرساند اما جایگزین کردن یک اولویت فیزیکی میتواند هر رابطه صمیمی را خراب کند.افرادیکه پیوند خیالی دارند، برنامه را به اتفاقات خودبخودی و امنیت را به عشق ترجیح میدهند. آنها سعی میکنند که با هم باشند اما بدون انرژی، استقلال و محبتی که روزی به زندگیشان رنگ میداد. خطر تلفیق زندگیمان با کسی دیگر این است که معمولاً احترام و علاقه ای که در ابتدا داشتیم را از دست میدهیم. حتی اینقدر صبر میکنیم که خودمان را هم در رابطه از دست میدهیم، به جای اینکه ویژگیهای خاصی که به ما اعتمادبه نفس میداد و باعث جذب شدن همسرمان به ما شده بود را حفظ کنیم. وقتی زوجها این حسهای واقعی را به هم از دست میدهند، به جای اینکه با این روند مخرب مبارزه کنند، یا رابطه را دور می اندازند یا عمیقتر در خیال ترس از دست دادن همدیگر و تنها ماندن فرو میروند.

 

خوشبختانه این احساسات و هیجانات قابل برگشت هستند!پیوندهای خیالی به صورت دائم وجود دارند. بعضی زوجها در این خیالات عمیقتر میشوند. بیشتر افراد بین لحظاتی که واقعاً صمیمی و نزدیک هستند و لحظاتی که خیال را جایگزین عشق واقعی میکنند، در نوسانند. با تشخیص میزان درگیر کردن خودتان در پیوند خیالی میتوانید با عادات و رفتارهای منفی مبارزه کرده و مراحلی جدید و هیجان انگیز از رابطه تان را تجربه کنید. در زیر به چند راه اصلی به شما معرفی میکنیم که کمکتان میکند بفهمید تا چه اندازه درگیر پیوند خیالی شده اید و چطور با آن مبارزه کنید.

 

 از دست دادن جاذبه جنسی

 

 وقتی در پیوند خیالی باشیم، به مرور زمان مقداری جاذبه جنسیمان به او را از دست میدهیم. تکیه کردن به کسی برای اینکه از ما مراقبت کند یا ما از او مراقبت کنیم، فشار سنگینی بر رابطه مان وارد میکند. کمکم آن فرد را جزئی از خودمان میبینیم و در آن چارچوب، شعله آن عشق که ما را به سمت هم کشیده بود، کمتر میشود. وقتی به طرفمان بعنوان فردی مستقل با شخصیتی جذاب نگاه کنیم، هیجان همیشه در رابطه مان خواهد ماند.

 

 

تلفیق هویتها 

 

 آیا وقتی به رابطه تان نگاه میکنید، میتوانید راههایی که شما و همسرتان پا روی مرزهای همدیگر میگذارید را تشخیص دهید؟ آیا به جای اینکه بگویید، «او» یا «من»، میگویید «ما»؟ حفظ استقلال شخصیتهایمان در رابطه، بهترین راه برای حفظ جذابیت طرف مقابلمان است، این جدا کردن شخصیتها از هم نه تنها شما را از هم دورتر نکرده بلکه باعث میشود همسرتان جذابیت بیشتری برایتان داشته باشد. موقعیتی که برای بار اول عاشق میشوید را در نظر بگیرید. براساس همان خصوصیات و ویژگیهای خاص و منحصر به فرد است که جذب طرف مقابلتان میشوید. استقلال شخصیت اوست که علاقه و احترام در شما ایجاد کرده و شما را به سمت او میکشاند.

 

 

 

فراموش کردن خود و رسیدگی کمتر به خودتان

 

وقتی به درجه ای از آسایش و راحتی در رابطه میرسیم، کمتر به ظاهر خودمان توجه میکنیم. دیگر بدون توجه و ملاحظه رفتار کرده و خیلی اوقات ممکن است موجب آزرده خاطر شدن همسرمان شویم. ممکن است وزنمان بالا رود، عادتهایی ناسالم پیدا کینم، کمتر ورزش کنیم و بیشتر تنقلات بخوریم. این عادتها فقط از روی راحتی و آسایش نیست. اینها روشهایی برای محافظت از خودمان از نزدیکی مداوم است. این عادتها معمولاً اعتمادبه نفس ما را از بین برده طرفمان را از ما دور میکند.

 

 نداشتن فعالیتهای اشتراکی

 

 معمولاً در ابتدای رابطه همه ما هیجان داریم که چیزهای جدید را با هم امتحان کنیم و ماجراهای جدید را تجربه کنیم. وقتی رابطه به شکل عادت درمی آید، درمقابل تجربیات جدید مقاومت میکنیم. بدگمان تر و انتقادی تر میشویم و تمایل کمتری برای انجام فعالیتهای مشترک با همسرمان نشان میدهیم. خیلی مهم است که علایق همسرتان را در نظر داشته و فعالیتهایی که هر دو از آن لذت میبرید را در کنار هم انجام دهید. عشق در خلاء نمیتواند وجود داشته باشد. کمی سرعت زندگیتان را پایینتر بیاورید و برای حرفزدن و ارتباط برقرار کردن با هم وقت بگذارید تا بتوانید صمیمیتتان را حفظ کنید. انجام کارهایی که به همسرتان نشان دهد دوستش دارید، به روشن نگه داشتن شعله عشقتان کمک میکند.

 

 ارتباط شخصی کمتر

 

 وقتی برای حرف زدن با همسرتان وقت میگذارید، آیا درمورد چیزهایی معنادار حرف میزنید؟ آیا گفتگوهایتان بیشتر حالت عملی و کاری گرفته و رنگ دوستی ندارد؟ خیلی مهم است که زندگیهایمان را با کسانی که دوست داریم تقسیم کنیم. بااینکار میتوانیم خیلی بیشتر آنها را بشناسیم. با این روش آنها را به صورت افرادی مستقل از خودمان میبینیم. این کمکمان میکند آنها را نه به اجبار بلکه به اندازهای واقعی دوست داشته باشیم.

 

کمک میکند دوستی بین خودمان ایجاد کنیم که وقتی میخواهیم حرفی به همسرمان بزنیم، کمتر انتقادی رفتار کرده و وقتی طرفمان نظر خودش را به ما میگوید، حالت دفاعی به خودمان نگیریم. همه این تلاشها، عشق را در رابطه مان تقویت کرده و جاذبه میانمان را بالا میبرد.فرو خوردن خشم ــ وقتی برای مدتی طولانی با کسی باشیم، خصوصیات منفی آنها را لیست کرده و طوری ضد او میشویم که ما را نسبت به او بدگمان میکند.

 

اگر کینه یا خشمی را در خودتان احساس میکنید، سعی کنید بفهمید. آیا به طریقی ملایم آن را بیرون می ریزید؟ کنار آمدن با مشکلات از جایگاهی عاقلانه باعث میشود حس محبت و دوست داشتنتان را از بین نبرید. شاید ارتباط و گفتگوی صادقانه سخت باشد اما کمکتان میکند همسرتان را بهتر بشناسید تااینکه بخواهید با عینک بدبینی به او نگاه کنید. وقتی عادت کنیم احساساتمان را در خودمان بریزیم

 

و به جای مطرح کردن آنها با همسرمان، بر علیه او جبهه بگیریم، روی یخ اسکیت کرده ایم. حتی وقتی کمکم احساس نزدیکی کنیم، به محض اینکه همسرمان کاری کند که دوست نداریم، دوباره حالت انتقادی میگیریم. وقتی بتوانیم آزادانه چیزهایی که اذیتمان میکند را به همسرمان بگوییم، خیلی راحت تر میتوانیم آن مسائل را فراموش کرده و از دلمان بیرون بریزیم. هرچه توانایی خودمان برای چنین رفتاری را تقویت کنیم،احساس نزدیکی احساسی بیشتری به همسرمان خواهیم کرد. مزیت انعکاس دادن افکار و احساساتمان این است که دیگر به بدگمانی به همسرمان نگاه نمیکنیم.وقتی نتوانیم این کار را بکنیم، ارتباط احساسی ما با او کمکم از بین رفته و تنها چیزی که برایمان باقی میماند همان پیوند خیالی است. برای برگرداندن شور و عشق به رابطه مان فقط کافی است کارهای کوچکی انجام دهیم که به همسرمان نشان دهیم برای کسی که هست دوستش داریم!!!

 

اگر هر روز برای مقابله با این رفتارهای عادتی قدم برداریم، به سمت ارتباطی رضایت بخش تر و توام با دوست داشتن خواهیم رفت.اگر تاریخچه ازدواج را در نظر بگیریم، همه قبول می‌کنیم که ازدواج همزمان با خلقت آغاز شده است. زن و مرد هم از نظر بیولوژیکی و هم ذهنی با هم متفاوت هستند. اما اگر زن و مرد کنار هم نمی ‌آمدند، خلقت ادامه نمی‌یافت.

 

نیازهای جسمی و احساسی مرد و زن را به سمت هم آورده و ازدواج اتفاق می ‌افتد. تا قبل از قرن بیستم، ازدواج با یک نفر تا آخر عمر بسیار شایع بود. طلاق پدیده‌ ای بسیار نادر بود. اما هرچه زنان و مردان در عرصه کار پیشرفت کردند و استقلال مالی بیشتری پیدا کردند، همه چیز شروع به تغییر کرد! وابستگی زنان به مردان از بین رفت و حتی اختلافات کوچک آنقدر بزرگ شد که به نظر رسید بر فردیت ما تجاوز می‌کند. در زیر ۱۵ دلیل اصلی جدا شدن زوج‌ها از هم را قید می‌کنیم:

 

 

 ۱٫میل به استقلال
۲٫علاقه ‌مند شدن به فردی دیگر
۳٫خیانت
۴٫ناسازگاری جسمی
۵٫عدم علاقه جنسی به طرف مقابل
۶٫نگهداری نکردن از وضعیت خوب بدن مثل چاق شدن
۷٫اختلاف در عقاید و امیال
۸٫بحث و مشاجره زیاد
۹٫مقایسه مداوم همسر با دیگران
۱۰٫ نصیحت کردن اجباری
۱۱٫ اعتیاد به موادمخدر و مشروبات الکلی
۱۲٫ زوال سلامتی یک طرف یا ابتلا به بیماری‌های لاعلاج مثل ایدز
۱۳٫ سوءاستفاده و آزار جسمی و فکری
۱۴٫ نادیده گرفتن یا بی ‌احترامی به دوستان و اقوام همسر
۱۵٫ ناباروری

 

این دلایل از جمله مهمترین دلایل برهم خوردن ازدواج‌ها است

 

 گاهی‌اوقات، یک دلیل به تنهایی برای جدایی کافی است اما در موارد بسیاری، ترکیبی از چند دلیل موجب طلاق می‌شود. در این لیست، علاقه ‌مند شدن به فردی دیگر و خیانت به نظر یکسان می‌آیند اما این دو یک تفاوت مهم با هم دارند. در اولی، فرد ممکن است به شخصی دیگر غیر از همسرش علاقه ‌مند شود و تصور کند که در کنار او زندگی بهتری داشته و خوشبخت‌تر خواهد شد و ازاینرو قبل از تماس جسمی با آن فرد، زندگی مشترک خود با همسرش را خاتمه می‌دهد.

 

ازطرف دیگر، در خیانت رابطه جنسی خارج از ازدواج صورت می‌گیرد که در موارد بسیار یکی از مهمترین دلایل طلاق است.در برخی ازدواج‌های خاص وقتی زن و مرد بدون شناخت قبل از ازدواج با هم ازدواج می‌کنند، باگذشت زمان ممکن است متوجه ناسازگاری خود شده و از هم جدا شوند. به همین ترتیب، ناباروری در مرد یا نازایی در زن چه بلافاصله بعد از ازدواج و چه سالها بعد هم یکی دیگر از دلایل طلاق است. کاهش میل جنسی بعد از چند سال هم یکی دیگر از دلایل جدایی است.

 

اگر سلامت مرد یا زن به شدت رو به زوال باشد یا یکی از طرفین به یک بیماری لاعلاج مثل ایدز مبتلا شوند، ازدواج ممکن است برهم بخورد. حتی توجه نکردن به وضعیت تناسب‌اندام و بیش از حد چاق یا ضعیف شدن می‌تواند باعث برهم خوردن رابطه شود.سوءاستفاده و آزار جسمی و فکری یک دلیل دیگر طلاق‌هاست. تمایلات سادیسمی در هرکدام از زوج‌ها که موجب شکنجه جسمی روحی طرف مقابل شود معمولاً موجب جدا شدن دو طرف می‌گردد. اعتیاد زیاد به موادمخدر یا الکل هم یکی دیگر از دلایل شکست ازدواج‌هاست.

 

بحث و دعوا و مشاجره زیاد هم باعث طلاق می‌شود. یک دلیل مشابه دیگر مقایسه کردن همسر با دیگران است که باعث صدمه زدن به احساسات طرف و ایجاد عقده خودکم‌بینی می‌شود.حتی بیش از اندازه نصیحت کردن هم یکی از دلایل جدا کردن زوج‌ها بوده است. قسمت خنده‌دار قضیه اینجاست که روانشناسان برای همان نصیحت‌هایی که همسرتان مجانی در اختیارتان قرار می‌دهد، مبلغ هنگفتی از شما می‌گیرد. هر چیزی زیادش حتی یک رابطه خوب را هم خراب می‌کند.

 

همینطور اختلاف علایق که قبل از ازدواج به نظر جزئی و پیش پا افتاده می‌رسد، بعد از ازدواج بزرگتر و برجسته‌تر شده و موجب دعوا و مرافعه می‌شود. اگر مرد یا زن نسبت به دوستان یا خانواده و اقوام همسرش بی‌احترامی کند یا آنها را نادیده بگیرد، موجب سوء تفاهم و ناراحتی می‌شود. به تدریج زوج از هم دور شده و در آخر به طور کامل جدا می‌شوند.و آخر اینکه، استقلال مالی زن موجب تغییر رفتار او می‌شود. این زنان تصور می‌کنند که فردیت آنها باید محترم شمرده شود و نباید در آن دخالتی صورت گیرد،که این بینش غلط و خطرناک است.

وابستگی مالی زنان به مردان این روزها درمقایسه به گذشته بسیار کمتر شده است. همچنین کارهای جدای مرد و زن نه تنها جدایی جسمی آنها را بیشتر می‌کند بلکه جدایی روحی و فکری هم می‌آورد. همه این دلایل، چه به تنهایی و چه در کنار هم، موجب طلاق و جدایی دو طرف می‌شود. اما اگر مرد و زن هر دو صبر و تحمل بیشتری داشته باشند، داشتن یک رویکرد مهربانانه و سیاست دادن و گرفتن دوجانبه از بروز طلاق جلوگیری می‌کند


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , زندگی مشترک , ,



داشتن يک زندگي خوب به سبک جديد
نوشته شده در چهار شنبه 30 بهمن 1393
بازدید : 668
نویسنده : حسن عباسی

داشتن يک زندگي خوب به سبک جديد

 

 

 

خانواده اولين و مهم ترين پايه گذار شخصيتي و معيارهاي فکري فرزندان است و نقش حياتي در تعيين سرنوشت، سبک و خط مشي زندگي آينده آنان دارد. بنابراين خيلي طبيعي است که شما بعد از ازدواج ناخودآگاه روشي را با همسرتان پيش بگيريد که والدينتان در ارتباط با يکديگر داشتند.يادگيري روابط متقابل در يک خانواده خيلي نامحسوس اتفاق مي افتد. شما الگوهايي را فرامي گيريد که در ذهنتان به عنوان الگوهاي ثابت خانوادگي به حساب مي آيند. در مقابل اگر فردي به دور از خانواده و فرضا در يک پرورشگاه بزرگ شده باشد،

 

هيچ الگويي از خانواده ندارد و ممکن است به همين دليل شيوه ارتباط برقرار کردنش با همسر، بيشتر شبيه همزيستي هاي پرورشگاه باشد تا تعامل هاي در هم تنيده خانواده. هر الگويي نواقصي دارد و مهم تر از آن، شما دو نفر بايد سعي کنيد الگويي بسازيد که با روحيات و شخصيت و شرايط هر دو نفرتان سازگاري داشته باشد.

 

اگر همسر شما در خانواده اي مردسالار بزرگ شده و شما در خانواده اي منطق سالار، بايد سعي کنيد ميانه اي بين اين دو الگو را پيشه کنيد. در واقع يکي از اولين قوانين زندگي مشترک، داشتن استقلال است؛ يعني وقتي دختر و پسري در جريان خواستگاري با شناخت نسبي يکديگر را انتخاب مي‌کنند به طور طبيعي بر اساس نقاط مشترکي که بينشان وجود دارد به هم علاقه‌مند مي‌شوند و تصميم مي‌گيرند زندگي مشترک را با يکديگر آغاز کنند. زندگي اي سواي زندگي خانوادگي که تا به حال داشته اند.

 

  بعد از شروع زندگي بتدريج شناخت زن و شوهر از يکديگر عميق‌تر مي‌شود و با توجه به اينکه شرايط محيطي و تربيتي متفاوتي داشته‌اند، طبيعتا ساختارهاي متفاوت در خصوصيات اخلاقي، آداب، عادت‌ها و سبک زندگي خواهند داشت و لازم است که پس از آن با يک تعامل مثبت در زمينه حل تدريجي اين اختلاف‌ها در طول زندگي به تفاهم برسند و زندگي مستقل خويش را متفاوت با آنچه در گذشته داشته‌اند، شکل دهند.
به زبان ساده‌تر قرار نيست زن و شوهرهاي جوان، زندگي جديد را مطابق شيوه والدينشان و در زمان تجرد خودشان ادامه دهند زندگي مشترک آن‌ها، زندگي سومي است که مانند هيچ کدام از زندگي قبلي نيست و حتي ممکن است در دنيا نمونه ديگري نداشته باشد چون تمام انسان‌ها با يکديگر تفاوت دارند و هر خانواده جديدي با دو رکن زن و شوهر شکل مي‌گيرد و مي‌تواند خانواده بي‌نظيري باشد.بنابراين لازم است هرکدام از زن و شوهر‌ها با شرايط همسرشان و توجه به خواسته‌هاي او مسير زندگي را آغاز کنند و با درک نيازهاي همسرشان تا حد معقول نسبت به آن‌ها تمکين داشته باشند و سعي کنند پاسخگوي نيازهاي همسرشان باشند تا اين عوامل باعث هماهنگي بيشتر آنان شود.

 

در اين بين والدين هم بايد تا حد امکان فرزندانشان را پس از ازدواج به حال خود بگذارند و به آن‌ها اجازه دهند روي پاهاي خودشان بايستند و زندگي مستقلشان را اداره کنند. اما هر از گاهي در تصميم گيري‌هاي مهم و با درخواست فرزندانشان به آن‌ها کمک کنند.تحقيقاتي که در مورد زندگي‌ زناشويي موفق انجام ‌شده نشان مي‌دهد زوج‌هاي موفق، وظايف روانشناختي زير را به خوبي انجام مي‌دهند:

 

جدايي عاطفي از خانواده قبلي، البته نه به معناي غريبه شدن بلکه به معناي ايجاد يک هويت مستقل از والدين، برادر و خواهر. رابطه زناشويي خوب و محافظت از آن در مقابل مداخله‌گرهاي کاري و تعهدات خانوادگي با هم بودن بر اساس سهيم شدن در صميميت و فرديت به طور همزمان با حفظ مرزهاي بين فردي در جهت آزادي هم.پذيرش مشتاقانه نقش والدي و اجازه ورود فرزند به زندگي. مقابله با بحران‌هاي اجتناب ناپذير زندگي به کمک يکديگر.

 

 تحکيم رابطه به هنگام رويارويي با مشکلات. زندگي زناشويي بايستي چون بهشتي امن براي زوج‌ها باشد، جايي که مي‌توانند توانايي‌ها، خشم و تضادهاي خود را بيان کنند. استفاده از شوخي و خنده براي زنده نگه داشتن زندگي و پرهيز از رخوت و تنهايي. تغذيه يکديگر و ايجاد آسايش و توجه به نيازهاي هم و همچنين حمايت و تشويق مداوم. زنده نگهداشتن روابط عاشقانه، ايده‌هاي عاشقانه ذهني حتي زماني که واقعيت تغييراتي را ايجاد کرده است.


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , زندگی مشترک , ,



افزایش طول عمر زندگی مشترک
نوشته شده در چهار شنبه 29 بهمن 1393
بازدید : 591
نویسنده : حسن عباسی

 

 رعایت برخی نکات در افزایش طول عمر زندگی مشترک مهم و ضروری است.

افزایش طول عمر زندگی مشترک


 
1 - انعطاف‌پذیری مناسب زوج در رابطه

 یکی از شاخصه‌های هوش اجتماعی است که تطابق فرد با زندگی اجتماعی را بیشتر می‌کند و انعطاف‌ ناپذیری باعث کوتاه شدن عمر زندگی مشترک می‌شود.

 2 - صداقت که باید دوطرفه باشد 

یعنی هر یک از طرفین باید زمینه صداقت را فراهم کند و بعد انتظار رفتار صادقانه از طرف مقابل داشته باشد. صداقت و رفتار صادقانه یک «باید» است اما بی‌صداقتی معمولا ناشی از ترس و گاهی برای حفظ منافع است و در بحث ما، نداشتن صداقت ناشی از ترس است که دردسرساز می‌شود.

خیلی از زوج‌ها یکدیگر را محدود یا تهدید می‌کنند و وقتی همسرشان آن رفتار را دور از چشمشان انجام داد، او را به نداشتن صداقت متهم می‌کنند!!!

3 - جرات مند بودن زوج

مساله بعدی است که بسیار برای زوج‌ها ضرورت دارد؛ آنها باید یاد بگیرند احساسشان را به نحوی سالم مطرح، دیدگاهشان را بیان و نظر مخالف یا موافقشان را به شیوه‌ای صحیح اعلام کنند!!

زندگی مشترک در ابتدا، با تمام سختی‌هایی که برای انتخاب همسر دارد، بسیار آسان است اما اگر از یک زندگی مراقبت نشود، قطعا آسیب خواهد دید!!

این مراقبت باید به صورت دوطرفه باشد؛ هر دو طرف باید مراقب رفتار خودشان و احساس طرف مقابل باشند و بدانند هر دو مسئول حفاظت از زندگی مشترکشان هستند. 


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , زندگی مشترک , ,



رمز داشتن یک رابطه عاشقانه ماندگار وسالم چیست؟
نوشته شده در چهار شنبه 22 بهمن 1393
بازدید : 663
نویسنده : حسن عباسی

رمز داشتن یک رابطه عاشقانه ماندگار وسالم چیست؟

 

 بسیاری از ما که هم اکنون رابطه ای را شروع کرده ایم، آرزو داریم رابطه مان برای همیشه مثل امروز عاشقانه و صمیمانه باقی بماند؛ اما واقعیت این است که اغلب آرزوها نقش بر آب می شوند و تمام نقشه هایمان به هم می ریزند.

 

 روزها که از پی هم می گذرد، صمیمیت ها کمتر می شود و به جایی می رسد که دیگر یادمان نمی آید فردی که رو به روی ما نشسته، همان عشق چند سال پیشمان است! اشکال کار کجاست؟ آیا کلیدی برای باز کردن قفل معمای «داشتن روابطی سالم و ماندگار» وجود دارد؟!

 

 رمزهای ماندگاری یک رابطه عاشقانه

 

آیا به همسرتان اعتماد دارید؟
اعتماد، اولین و شاید مهم ترین عامل تعیین کننده موفقیت در یک رابطه و باقی ماندن در آن، در طی زمانی طولانی است. بدون اعتماد، هیچ یک از مواردی که در ادامه بحث به آن ها خواهیم پرداخت، معنا نخواهند داشت. از خودتان بپرسید: «آیا به همسرم اعتماد دارم؟

 

 آیا همسرم، فردی مورد اعتماد است؟ آیا می شود به او تکیه کرد؟»

 

 

 گاهی ما انتظار داریم علاوه بر این که دیگران به ما اعتماد دارند، همسرمان هم به ما اطمینان کامل داشته باشد، اما خود ما به فرد مقابلمان و حتی همسرمان اعتماد نداریم. اعتماد، اتفاقی دوطرفه است! به قلبتان رجوع کنید و دوباره از خودتان بپرسید: «چقدر به همسرم اعتماد دارم؟»

 

  آیا شما و همسرتان با هم صمیمی هستید؟
قبل از هرچیز بهتر است بدانید صمیمیت چهار جنبه دارد:

 


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , زندگی مشترک , ,



11 نیازی که مردان به زبان نمی اورند!
نوشته شده در شنبه 18 بهمن 1393
بازدید : 600
نویسنده : حسن عباسی

 

چیزهایی وجود دارد که مردها از شما می خواهند اما هیچ گاه در مورد آنها به شما چیزی نمی گویند. درک این موضوع که چرا نیازهای خود را به زبان نمی آورند می سخت به نظر می رسد،

 

  11 نیازی که مردان

 

 در صورتی که اگر در مورد آنها حرف بزنند هم برای شما و هم برای خودشان همه چیز خیلی ساده تر خواهد بود. یکی از دلایلی که آنها در مورد این مسائل حرف نمی زنند این است که فکر می کنند نیازی به گفتن آنها نیست و ما خودمان باید این چیزها را بدانیم. خوب، حالا ببینیم این خواسته ها چه چیزهایی هستند.

 

 1. احترام

 

یکی از مهمترین چیزهایی که آقایان در زندگی از خانم ها انتظار دارند احترام است.اگر شک دارید از همسرتان بپرسید و خواهید دید که چه جوابی به شما خواهد داد.

 

 این خواسته، با وجود اینکه شاید مهمترین خواسته یک مرد از زن زندگی اش باشد، از آن چیزهایی است که هیچ وقت در مورد آن حرفی به شما زده نمی شود. حالا این احترام چه چیزهایی را در بر می گیرد؟

 

 خیلی ساده است، احترام به افکار، عقاید، رفتار و احساسات آنها. این که فکر کنید آنها مهم هستند و این موضوع را در رفتارتان نیز نشان دهید.

 

 2. تحسین

 

چیزی که همراه با احترام باید وجود داشته باشد تحسین است. مردها عاشق تحسین شدن هستند، اما به یک شرط، این تعریف و تمجید باید واقعی باشد. آنها یک رادار مخفی دارند که هرنوع تعریف متملقانه و غیر صمیمی را کشف می کند.

 

 برای همین سعی کنید اگر می خواهید او را مورد تعریف و تمجید قرار دهید در مورد چیزهایی باشد که حقیقت دارند و واقعا در مورد او تحسین می کنید، در این صورت است که او را به روی ابرها خواهید برد.

 

  3. همراهی

 

مردها از همراهی زنی که برایش اهمیت قائل هستند لذت می برند. او دوست دارد


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , زندگی مشترک , ,



بازدید : 644
نویسنده : حسن عباسی

 

وقتی یک رابطه یا ازدواج بر هم می‌خورد هیچ‌وقت آسان نیست. دلیل این بر هم خوردن رابطه هر چه که باشد–و اینکه می‌خواسته‌اید یا نه– اتمام رابطه ممکن است کل زندگیتان را از این رو به آن رو کند و همه جور احساسات دردناک و پریشان‌کننده برایتان به ارمغان آورد.

 

اما برای کنار آمدن با این وضعیت دشوار و ادامه راهتان کارهای مختلفی می‌توانید انجام دهید. حتی می‌توانید از این تجربه درس بگیرید و به فردی قوی‌تر و هوشیارتر تبدیل شوید.

 

 طلاق

التیام یافتن بعد از بر هم خوردن رابطه یا طلاق

چرا حتی بااینکه رابطه‌تان دیگر آنقدرها خوب نیست، بر هم خوردن رابطه اینقدر دردناک است؟ طلاق و جدایی به این دلیل دردناک می باشد که نشانگر فقدان است و نه فقط از رابطه بلکه از آرزوها و تعهدات مشترک.

روابط عاشقانه با هیجانی وصف‌ناپذیر و امید به آینده شروع می‌شوند. وقتی چنین روابطی بر هم می‌خورند، دچار ناامیدی، استرس و فقدان شدید می‌شویم.

طلاق و جدایی ما را به ورطه‌ای نامعلوم می‌کشاند. همه چیز بر هم می‌خورد:برنامه زندگی و مسئولیت‌هایتان، خانه‌تان، روابط خانوادگی و دوستی‌هایتان و حتی هویت تان.

می‌کشاند. همه چیز بر هم می‌خورد:  برنامه زندگی و مسئولیت‌هایتان، خانه‌تان، روابط خانوادگی و دوستی‌هایتان و حتی هویت تان.


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , زندگی مشترک , ,



نوشته شده در یک شنبه 14 بهمن 1393
بازدید : 716
نویسنده : حسن عباسی

به زوج ها توصیه می کنم از دستش ندین :

  کیفیت هیجانی مهمترین نیاز برای تداوم رابطه است و می تواند رضایت زناشویی را پیش بینی کند. کیفیت هیجانی روابط زن و شوهر یکی از علائم رضایتمندی یا ناراضی بودن از رابطه زن و شوهر است که در جهت بهبود آن می توان فعالیتهای مختلف انجام داد.

 رابطه هیجانی همسران,رضایت زناشویی , ارتباطات زن و شوهر

  در ارتباطات زن و شوهر علاوه بر ارتباطات کلامی و آشکار آنها، کیفیت هیجانی ارتباطات ، زبان بدن، ایماء و اشارات نیز تاثیر بسزایی در جهت دهی روابط شان دارد.

 یعنی همان گونه که نحوه ارتباطات کلامی و گفت و گو های مشخص آنها در ارتباط تاثیر گذار است نوع ارتباط غیر کلامی، نگاه ها و حرکاتشان نیز در کیفیت ارتباط آنها موثر است و به این گونه رفتارها زبان بدن گفته می شود . دقت در این گونه حرکات در ارتباط زن و شوهر به زیبایی رابطه آن منتهی می شود.

صمیمیت و عطوفت در رفتار و نگاه زن و شوهر مشخص کننده کیفیت رابطه است. با هم بودن و وقت گذاشتن عامل دیگری برای پیوندهای عاطفی قوی آنهاست. به عنوان مثال " ما روزی نیم ساعت با یکدیگر صحبت می کنیم و درمورد خواسته ها و علائق خود با داشتن دیدگاه مثبت از وجود یکدیگر لذت بیشتری می بریم".

همراه با رفتارهای مشخص و واضح ، نوع نگاه و صدا نیز می تواند رابطه آنها را شیرین تر کند به عنوان مثال نگاه های محبت آمیز و صدای دلنشین، کیفیت این رابطه خوب را دو چندان می کند.لذا رابطه هیجانی زن و شوهر دارای نشانه های منفی و ناخوشایند یا مثبت و خوشایند است که در رضایت مندی و شادابی و یا عدم رضایت مندی و دل آزردگی آنها از زندگی شان تاثیرگذار است.


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , زندگی مشترک , ,



چگونه می توان ازدواج شادی داشت؟
نوشته شده در پنج شنبه 13 بهمن 1393
بازدید : 596
نویسنده : حسن عباسی

 

چگونه می توان ازدواج شادی داشت,خیلی‌ها تصوری دور از واقعیت از ازدواج دارند و فکر می‌کنند بعد از ازدواج وارد قصری رویایی می‌شوند،

 چگونه می توان ازدواج شادی داشت؟

در صورتی‌که قبل از ازدواج باید بدانند با ازدواج مسئولیت یک زندگی را به‌عنوان «زن زندگی مشترک» یا «مرد زندگی مشترک» به عهده می‌گیرند و مسئولیت‌هایشان بیشتر می‌شود.

 بنابراین بهتر است چشم‌بسته و بدون آگاهی وارد زندگی مشترک نشوند تا خود آمادگی لازم را برای اتفاق‌های پیش‌بینی نشده زندگی داشته باشد.

 برای آمادگی قبل از ازدواج لازم است فرد هدفش را از زندگی مشترک مشخص کند و به این ترتیب است که می‌تواند زندگی مشترک آرام‌تری داشته باشد. بدیهی است وقتی فرد در کنار همسرش آرامش داشته باشد، می‌تواند زندگی شادی را هم تجربه کند.

 همین که افراد در درجه اول نسبت به خودشان و خواسته‌هایشان آگاهی داشته باشند و در درجه بعد بتوانند شناخت خوبی نسبت به طرف مقابل پیدا کنند و با کمک هم خواسته‌هایشان را برآورده کنند، زندگی مشترک شادی را تجربه خواهند کرد.

 هر قدر شما خود آگاهی بیشتر و دانش کافی از ازدواج و خواسته‌هایتان داشته باشید، احتمال گزینش همسر مناسب و عملی شدن خواسته‌ها در زندگی مشترک بیشتر شده و آرامش و نشاط بیشتری را کنار همسرتان تجربه خواهید کرد.

 چطور خودمان را بشناسیم؟
منظور از خودآگاهی این است که افراد بتوانند شناخت درستی از خود داشته باشند یا با کمک افراد پخته و باتجربه که در مواقع حساس زندگی خود تصمیم‌های درستی می‌گیرند، به این شناخت برسند و تصمیم درستی بگیرند.

 

:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , زندگی مشترک , ,



دو قدم برای داشتن یک زندگی عاشقانه
نوشته شده در پنج شنبه 12 بهمن 1393
بازدید : 658
نویسنده : حسن عباسی

 

 زندگی عاشقانه

 

1 - ابتدا خود را بشناسید و شدت نیازهای مختلف را در خود تعیین کنید

 

با خود فکر کنید کدام نیاز در شما قوی تر است و کدام نیاز از شدت کمتری برخوردار است. ممکن است نیاز شما به استقلال در اولویت باشد. در کسی دیگر نیاز به پیشرفت، نیاز به تفریح یا نیاز به ارتباطات اجتماعی اولویت داشته باشد و کسی دیگر خواهان همراهی همیشگی و حمایت شدن باشد.

 

این نیازها را بشناسید و به آنها اشراف داشته باشید. پاسخ دادن به این نیازها مسیر زندگی شما را مشخص می کند و همه تلاش های جزئی و کلی زندگی شما را در مسیر خود هدایت می کند.

 

2 - قدم دوم شناخت نیازهای همسر آینده تان است

 

باید با کمک خودش به شدت نیازهایش پی ببرید. نیازهای همسر آینده شما چیست؟ آیا با نیازهای شما همسو است؟ آیا اولویت بندی هایتان یکسان یا مشابه است؟ خوشبختی وقتی حاصل می شود که شما هم نیازهای همسو داشته باشید و هم اولویت های نزدیک به هم.
 
چه ازدواجی موفق تر است؟

 


:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , زندگی مشترک , ,



تعداد صفحات : 27