حتما بخونید مطمئنم برایتان جالب خواهد بود!
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.



حتما بخونید مطمئنم برایتان جالب خواهد بود!
نوشته شده در دو شنبه 18 فروردين 1393
بازدید : 1589
نویسنده : حسن عباسی

حالش خیلی عجیب بود
فهمیدم با بقیه فرق میکنه
گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم
گفت: دارم میمیرم
گفتم: یعنی چی؟
گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟
گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد
گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده
با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گولش زد
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟
گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم
از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن،
تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم
اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت
خیلی مهربون شدم
دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد
با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن
آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه
سرتونو درد نیارم
من کار میکردم اما حرص نداشتم
بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم
ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم
گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم
مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم
الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم
حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟
گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر
داشت میرفت
گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!
یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم
با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!
هم کفرم داشت در میومد و هم ازتعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟
گفت: فهمیدم مردنیم
رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم
گفتن: نه ، گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه!
خلاصه ما رفتنی هستیم
کی ش فرقی داره مگه؟
باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد........




:: موضوعات مرتبط: جوانان , تفکر و اندیشه , ,



مطالب مرتبط با این پست
.
لطفا روی خون شهدا پا بگذارید!!!!!
شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) تسلیت باد
شهادت غریبانه ی امام مسموم،جواد مظلوم(ع)برشماتسلیت باد.
دوستان التماس دعا
معلم !
مرد مقدس.
× مرد پلید ×
شوالیه
تا حـــــــالا خــــــــــدا رو ســــرچ کردی ؟؟!!
خدایــــــــــــــا
تربیت
بخش حدیث :
گاهی
وقتی در باز است...

آیت الله جوادی آملی در مقاله حجاب،حق الله است یا حق الناس؛نوشته اند:
هنوز با این گرانـــــے ها
حتما بخونید مطمئنم برایتان جالب خواهد بود!
حرف تا عمل
اشتباه !
حرام نیست؛ ولی...
برگرد...
میلاد مبارک حضرت فاطمه زهرا (س)
مردم چه میگویند؟!
خویش را گم کرده ام
مراقبت از عشق مهمتر از عاشقی است!
داستان کوتاه : تلاافی مرد از زنش
هرگز فکر نکنید
همیشه به خاطر داشته باشید:
همیشه بخند
وقتی
یک لحظه تفکر!

تولد انسان
عــادت کـردیـم
درد و دلهای خدا
راز هاآآآآ
ارزش...
درس زندگی!!!
آن سوی معنای واژه ها
عذرخواهی یک دقیقه‌ای
یک بازیگر
خوش شانسی
مهم نیست چه سنی داری
شرمنده ی نگاه تو
امام خامنه ای
دقت کرده اید آیا :
روایط دوستی به کجا ختم میشود؟!
با احساسم بازی نکن
بخوانیم و گوش فرا دهیم و جامه ی عمل بپوشانیم!



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: