هر قدر شما و همسرتان در شدت نیازهای بقا، دوست داشتن و تفریح به هم شبیه باشید، شانس موفقیت شما در ازدواج بیشتر است و هر چقدر در نیاز به آزادی و قدرت متفاوت باشید کمتر با مشکلات روبرو می شوید.
اما بهترین تناسب نیازها برای ازدواج، نیاز بالا به دوست داشتن و نیاز متوسط برای بقا و نیاز کم به قدرت و آزادی و نیاز بالا برای شادمانی می باشد.
بنابراین اگر هنوز دست به انتخاب نزده اید، در قدم سوم پس از شناخت یکدیگر، کسی انتخاب کنید که از لحاظ شدت نیازهایش با شما متناسب باشد.
اگر ازدواج کرده اید...
اگر انتخاب کرده باشید یا دوست دارید با کسی ازدواج، کنید که اتفاقا بسیار متفاوت از شماست، باید چه کار کنید؟
خود و همسرتان را در دایره ای به نام زندگی مشترک تصور کنید. توجه کنید اگر شدت نیاز به قدرت در زوج بالا باشد، نمی توانند با یکدیگر گفتگو کنند و هر دو یکدیگر را سرکوب می کنند و در شدت بالای نیاز به آزادی فرار را بر قرار ترجیح می دهند زیرا دایره خود چارچوبی برای آنها شمرده می شود، بنابراین سعی نکنید همدیگر را از دایره خارج کنید، بلکه بر با هم بودن اصرار بورزید و در مورد نیازهایتان گفتگو کنید.
در مورد کارهایی که می توانید برای ارضای نیازهای طرف مقابلتان انجام دهید گفتگو کنید یا کارهایی که دوست دارید همسر شما برای ارضای نیازهای شما انجام دهد. به جای تکیه کردن بر اختلاف سلیقه ها، بر چیزی تکیه کنید که تعارض شما نیست؛ بر توانمندی ها و کارهایی که می توانید برای ازدواج، تان انجام دهید تکیه کنید.
مزیت این روش این است که شما در کنار همسرتان راه می روید و دنیای او را تجربه می کنید و اجازه می دهید او هم کنار شما راه رود و دنیای شما را تجربه کند. شما به دنبال کنترل همسرتان نیستید، بلکه به دنبال کنترل رفتار خودتان هستید.