رابطه دختر با پسر ؛ آري يا ...
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.



رابطه دختر با پسر ؛ آري يا ...
نوشته شده در شنبه 28 مرداد 1391
بازدید : 578
نویسنده : حسن عباسی

 

تعريف رابطه دختر و پسر

1. مراد از روابط دختر و پسر، رابطه‏اي است كه خود رابطه، هدف است و مقدمه چيز ديگري نيست. رابطه‏اي كه خود رابطه هدف نيست، همانند رابطه و معاشرت دختر و پسري كه نسبت خويشاوندي دارند و يا رابطه علمي، شغلي و اقتصادي بين دختر و پسر، اشكالي ندارد.

2. در اين رابطه، جنسيت طرفين، موضوعيت دارد؛ يعني نگاه آن دو به هم، جنسيتي است.

3. دراين رابطه، احساسات و عواطف طرفين، حرف اصلي را مي‌زند.

4. در اين رابطه، يك در هم تنيدگي بين غريزه جنسي و قواي عاطفي طرفين وجود دارد و تفكيك آن دو در بسياري از مواقع، امكان‌پذير نيست.

پس منظور ما از رابطه و دوستي دختر و پسر، «رابطه‏اي است صميمانه و گرم و اغلب پنهاني كه احساسات و عواطف طرفين در اين ارتباط، دخالت جدي دارد و نگاه آن دو به هم، نگاه جنسيتي باشد؛ نه نگاه پاك انساني و اغلب از طريق ديدارهاي مخفيانه، رد و بدل كردن نامه، تلفن و ... ايجاد مي‏گردد».

سه ديدگاه در باره رابطه دختر و پسر وجود دارد:

1. ديدگاه افراطي؛ در اين نگرش، هر گونه ارتباطي با جنس مخالف، آزاد و بدون مانع است(رويكرد ليبراليستي).

فرويد و پيروان وي مدعي هستند كه اخلاق جنسي کهن، بر اساس محدوديت و ممنوعيت است و تمام مشكلات بشر به دليل ممنوعيت‏ها، محروميت‏ها، ترس‏ها و وحشت‏هاي ناشي از اين ممنوعيت‏هاست که در ضمير باطن بشر جايگزين شده است.

برتراند راسل نيز همين مطلب را اساس قرار مي‏دهد و در کتاب «جهاني که من مي‏شناسم»، مي‏گويد: «اگر از انجام عملي [رفتار جنسي] زياني متوجه ديگران نشود، دليلي نداريم که ارتکاب آن را محکوم کنيم».1

2. ديدگاه تفريطي؛ بر پايه اين رويكرد، هر گونه ارتباط و پيوند با جنس مخالف، مردود و مورد نكوهش مي‏باشد. اين ديدگاه، نقطه مقابل ديدگاه افراطي است.

راسل در جاي ديگر مي‏گويد: «پدران کليسا از ازدواج به زشت‌‏ترين صورت ياد کرده‏اند. هدف رياضت اين بوده که مردان را متقي سازد. بنابراين، مي‌گفتند: ازدواج که عمل پستي شمرده مي‏شد، بايستي منعدم شود».2

3. ديدگاه اعتدالي؛ بر اساس اين ديدگاه، نه آزادي مطلق و رها پذيرفته شده است و نه محدوديت و منع هر گونه رابطه؛ بلكه ارتباط بين دو جنس مخالف، در يك چهارچوب [Context] مشخص، تعريف شده است.

ارتباط مجاز، ارتباطي است حداقلي و به دور از هر گونه انگيزه شهوي و عاطفي و رابطه‏اي است كه در آن، نفس رابطه مقصود نباشد و نگاه دو جنس به هم، نگاه انساني باشد و نه جنسيتي. ديدگاه اسلام، ناظر به نگرش سوم، يعني ديدگاه اعتدالي است.

 

روابط دختر و پسر از نگاه قرآن كريم

قبل از بحث «آسيب شناسي روابط دختر و پسر»، اشاره‏اي گذرا به ديدگاه قرآن كريم در مورد اين بحث خواهيم داشت.

داستان موسي عليه السلام و دختران حضرت شعيب عليه السلام3

اين داستان، مربوط به زماني است که حضرت موسي عليه السلام با نگراني و ترس از دشمن از مصر به جانب مدين بيرون رفت و چون به سر چاه آبي در حوالي شهر مدين رسيد، آن جا جماعتي را ديد که گوسفندانشان را سيراب مي‌کردند و دو زن را يافت که دور از مردان، در کناري به جمع‌‌آوري گوسفندانشان مشغول بودند. موسي عليه السلام به جانب آن دو رفت و گفت شما اين جا چه کار مي‌کنيد؟ گفتند: ما منتظريم تا مردان، گوسفندانشان را سيراب كنند و باز گردند؛ آن گاه ما گوسفندانمان را سيراب کنيم و پدر ما هم، مردي سال‌خورده است.

موسي گوسفندان آنان را سيراب کرد و سپس رو به سايه آورد و دست به دعا برداشت. حضرت موسي عليه السلام هنوز از دعا لب فرو نبسته بود كه ديد يکي از آن دو دختر با کمال وقار و حيا باز آمده و گفت: پدرم از تو دعوت كرده كه به منزل ما بيايي تا در برابر كمك تو به ما، به تو پاداش دهد. وقتي موسي عليه السلام نزد پدر دختران (شعيب) رسيد و سرگذشت خود را با بيان کرد، شعيب گفت: اينک ترسي به خود راه نده که از شر قوم ستم‌کار، نجات يافتي. در اين هنگام، يکي از آن دو دختر (صفورا) گفت: اي پدر! اين مرد را براي كار خود اجير کن که وي بهترين کسي است که مي‌توان براي انجام كار برگزيد؛ زيرا او هم امين است و هم توانا. شعيب خطاب به حضرت موسي عليه السلام گفت: من اراده كرده‌ام که يکي از دو دخترم را به نکاح تو در آورم.

 روابط دختر و پسر

پيام‌ها 

1. در يك رابطه ضروري و حداقلي ميان دختر و پسر، بايستي رفتار، نگاه، پوشش و گفتار آن دو، بر اساس اصل «حيا» باشد.

خداوند در توصيف راه رفتن دختر شعيب در آيه 26 سوره قصص، مي‌فرمايد: «تمشي علي استحياء»؛ زيرا شيوه حرکت، سبک سخن گفتن و نحوه لباس پوشيدن، حامل پيام است و در هر فرهنگي، با مخاطبش سخن مي‌گويد.

فرق حيا و شرم اين است كه حيا، «کنترل ارادي رفتار، به منظور حفظ حريم بين خود و ديگران است و شرم، يک نوع ناتواني در اظهار وجود و ابراز خود است.

2. پدران و مادران، بايد بر رفتار فرزندان خودشان با مهرباني و احترام به شخصيت آنان و به دور از هر گونه توهين، نظارت كنند و در مقابل، نوجوانان و جوانان هم بايد براي كسب آگاهي بيشتر و استفاده از تجربه پدر و مادر، با آنان مشورت كنند.

وقتي كه بر خلاف عادت هر روزه، آن دو دختر، زودتر به خانه برگشتند، پدر با تعجب پرسيد: چه شد که امروز زود بازگشتيد؟ دختران گفتند: مرد صالحي بر سر چاه بود که با مشاهده وضع ما، بر ما ترحم کرد و گوسفندان ما را آب داد و ما زودتر به خانه آمديم.

3. بايد از نگاه ناروا و «چشم چراني»، خودداري ورزيد که از آن به «غض بصر»5 تعبير شده است. فرمان قرآن اين است كه بايد از نگاه خيره، هوس‌آلود و کنترل نشده، پرهيز كرد.

 

چه بايد كرد؟

1. بايستي ميان والدين و فرزندان، روابط صميمي حاكم باشد؛ تا فرزندان بتوانند در يك محيط سالم و قابل اعتماد، به راحتي مشكلات خود را با والدين در ميان بگذارند.

2. والدين بايد شرايط نسل جديد و واقعيت‌ها را درك كنند و سعه‌ صدر داشته باشند؛‌ تا با هوشياري و گفت‌و‌گوي منطقي با آنان، براي حل مشكل آنان اقدام كنند.

دختران و پسران مسلمان و پاك، بايد بياموزند كه در اولين برخورد تأثيرگذار با جنس مخالف، آن را با پدر و يا مادر و يا با يك مشاور آگاه و مسلمان، مطرح كنند؛ تا بتوانند از تجربه‌هاي علمي و عملي آنان بهره برده، قبل از اين كه دچار

آسيب‌هاي جدي شوند، تصميم عاقلانه‏اي بگيرند. اگر دختر و پسر، مسائل و معاشرت‌هاي مهم روزانه خود را با افراد مجرب مطرح كنند و والدين و مشاوران نيز بتوانند در حل مسائل آنها نقش مفيد و سازنده‏اي را ايفا كنند، مي‌توان اميدوار بود كه جلوي بسياري از روابط پنهاني و ناسالمي كه احتمال دارد بعد از برخورد نخستين شكل بگيرد، گرفته شود.

داستان حضرت يوسف عليه السلام و زليخا6

در آيه 23 و 24 سوره يوسف چنين آمده است: «وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ: مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ؛ و زني كه يوسف در خانه او بود، از يوسف از طريق مراوده و ملايمت، تقاضاي كام‌گيري كرد و درها را [براي انجام مقصودش] محكم بست و گفت: براي تو آماده‌ام. يوسف گفت: پناه به خدا كه او پروردگار من است و مقام مرا گرامي داشته است. قطعاً ستم‌گران رستگار نمي‌شوند».

«وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَي بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ؛ و همانا (همسر عزيز مصر) قصد او (يوسف) را كرد و او نيز اگر برهان پروردگارش را نمي‌ديد، [بر اساس غريزه] قصد او را مي‌كرد. اين گونه [ما او را با برهان كمك كرديم] تا بدي و فحشا را از او دور كنيم، زيرا او از بندگان برگزيده ماست».

 

پيام‌ها7

1. معمولاً عشق بر اثر مراوده و به تدريج، پيدا مي‌شود. وجود دائمي يوسف در خانه زليخا كم كم سبب عشق مادي شد.

2. حضور مرد و زن نامحرم در يك محيط بسته، زمينه را براي گناه فراهم مي‌كند.

3. تقوا و ارده انسان، مي‌تواند بر زمينه‌هاي انحراف و خطا غالب شود.

4. خطر غريزه جنسي به قدري است كه براي نجات از آن، بايد به خداي رحمان پناه برد.

5. تلقين ياد خدا به نفس خود، نقش مهمي در ترك گناه دارد.

6. ياد كردن الطاف الهي و عاقبت گناه، مانع از ارتكاب آن است؛ « مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ».

7. يك لحظه گناه مي‌تواند انسان را از رستگاري ابدي دور كند؛ «إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ».

8. انساني كه مقام و منزلت خود را مي‌داند خود را به بهاي كم و اندك نمي‌فروشد.

9. انبيا نيز در غرايز، مانند ساير انسان‌ها هستند؛ ولي به دليل ايمان به حضور خداوند، گناه نمي‌كنند؛ «وهم بها لولا ان رآي برهان ربّه».

10. بهانه بسته بودن درها كافي نيست؛ بايد به سوي درهاي بسته حركت كرد؛ شايد باز شوند.

11. امام صادق عليه السلام فرمود: برهان رب، همان نور علم و يقين و حكمت بود كه خدا در آيات قبل فرمود؛ «و اتيناه علما و حكما».

 روابط دختر و پسر

آسيب شناسي روابط دختر و پسر

روابط دختر و پسر، داراي آفت‏ها و آسيب‏هاي رواني و اجتماعي جبران‌ناپذيري است كه چند نمونه آن به شرح زير است:

 

1. سركوب شدن استعدادها

يكي از مهم‌ترين عواملي كه با وجود رشد نيروهاي جسمي، فكري و روحي نوجوان، مانع از به جريان افتادن صحيح و اصولي آنها و تأمين سعادت آينده او مي‌شود، تسلّط ميل جنسي بر وجودش مي‌باشد. عدم كنترل اين ميل، سبب مي‌شود كه تمام حواسّ و توجّهات انسان و تمام قواي جسمي و مغزي او معطوف هوس‌بازي‌ها شود و اگر عملاً هم موفق به هوس‌بازي نگردد، تمام فكر و ذهن او به وسيله اين خيالات و افكار، اشغال شده و او مجالي براي انجام كار ديگري و شكوفايي انديشه و استعدادش پيدا نمي‌كند. اين شعله‏اي كه در سراسر وجودش زبانه مي‌كشد، تمام تر و خشك را با هم مي‌سوزاند و شكوفه‌هاي تازه دميده در گلزار شخصيت معنوي‌اش را طعمه آتش سوزان مي‌كند.8

آيه الله سبحاني مي‌گويد: روزي در محضر حضرت آيه الله العظمي بروجردي (ره) نشسته بوديم كه يكي از پزشكان تركيه، به ديدار آيه الله بروجردي آمد و سؤال كرد كه چرا اسلام نوشيدن شراب را حرام كرده است؟ آن مرجع بزرگ فرمود: حقيقت انسان را عقل، قدرت انديشه و تفكر تشكيل مي‌دهد و اگر عقل انسان نبود، وي با ديگر موجودات زنده تفاوتي نداشت و يكي از اموري كه در تضاد شديد با قوه عقل انسان است، نوشيدن شراب است؛ همان طور كه پزشكان نيز اين مطلب را تأييد كرده‌اند. بنابراين، چون شراب عقل را از بين مي‌برد و حقيقت انسان به عقل اوست، اسلام آن را ممنوع كرده است.

آن پزشك به دنبال اين پاسخ، گفت: درست است كه نوشيدن زياد شراب، باعث از بين رفتن قوه تعقل انسان مي‌شود و حقيقت انسان زير سؤال مي‌رود، ولي اگر كسي به مقدار كمي از اين نوع مايعات بنوشد، نمي‌توان گفت چنين تأثيري دارد؛ پس چرا اسلام آن مقدار اندك را نيز ممنوع كرده و نوشيدن آن را غيرمجاز مي‌داند. آيه الله بروجردي فرمود: چون انسان، كمال‌طلب است و هرگز به مقدار كم قناعت نمي‌كند و اگر مجاز شمرده شود، بر اساس كمال‌خواهي‌اش، به تدريج بر خواسته خود مي‌افزايد. به همين جهت است كه اسلام از همان ابتدا، حتي مقدار اندك آن را ممنوع كرده است و به عنوان يك قانون قطعي و دقيق، آن را براي تمام افراد چه با اراده و چه كم اراده، به اجرا گذاشته است و چون اين ويژگي يعني كمال‌طلبي، در ديگر ابعاد و زمينه‌ها جاري است، ديگر قوانين و مقررات و دستورالعمل‌هاي صادره از طرف قانون‌گذار هستي، بر اساس همين نكته شكل گرفته و آن جا كه ممكن است زياده‌طلبي باعث حريم‌شكني شود و به تدريج انسان در وادي هولناك و در معرض خطرات جاني و روحي قرار گيرد، اسلام با جديت و قاطعيت آن را نهي مي‌كند.

اظهار محبت به جنس مخالف از جمله همين موارد است كه با يك سلام و احوال‌پرسي ساده آغاز مي‌شود و يا به انگيزه اهداف آموزشي و غيره شروع مي‌شود؛ ولي به تدريج، نوع رابطه و گفت‌وگو تغيير پيدا كرده، بر ميزان و كميت آن نيز افزوده مي‌شود و تا آن جا پيش مي‌رود كه انسان تمام انرژي عاطفي خود را مي‌خواهد در همين گفت‌وگوها و ارتباط‌ها هزينه كند و هرگز به همان حداقلي كه در روزهاي اول داشته، اكتفا نمي‌كند و بر همين اساس است كه از همان آغاز، بايد از ايجاد ارتباط عاطفي و مبتني بر احساسات، اجتناب كرد.

بنابراين، ما براي اظهار محبت به جنس مخالف (چه منشأ سوء تفاهم بشود و چه سوء تفاهمي را به دنبال نداشته باشد)، دليل موجه و قابل قبولي را نمي‌شناسيم و در واقع، اگر هم باعث سوء تفاهم نشود، باعث سوء رفتار مي‌شود و به تدريج، دو طرف در گردونه‏اي وارد مي‌شوند كه چه بسا هيچ كدام خواستار آن نبودند؛ گردونه‏اي كه گاهي رهايي از آن، مستلزم هزينه كردن تمام انرژي رواني و جسماني فرد و قرار گرفتن در بن‌بست شديد است. لازم به ذكر است كه اين سخن، يك ادعاي صرف و بدون پشتوانه و دليل نيست؛ بلكه مركز مشاوره ما كه در سطح دانشگاه‌ها فعاليت مي‌كند، روزي نيست كه نامه‌اي از جواني كه در چنين دامي قرار گرفته دريافت نكند.

جالب اين است که تقاضاي كمك و فريادرسي از افرادي است كه معمولاً در ابتداي كار، به خود مطمئن بوده‌اند و تصميم جدي‌شان آن بوده كه وارد ارتباط احساسي و غيرمعقول و از نظر اخلاقي غيرصحيح، نشوند و تنها مي‌خواستند در حد ارتباط عادي و يا به قول شما يك سلام و احوال‌پرسي و يا اظهار محبت باطني با طرف مقابل داشته باشند. اكنون نمونه‌ايي از اين روابط را از زبان اين افراد مي‌شنويم:

1. «دختري 19 ساله‌ام... تا قبل از ورود به دانشگاه، با هيچ پسري ارتباط نداشته‌ام... خودم در اقوام و فاميل از ماجراهاي دوست‌هاي خياباني كاملا خبر داشتم و هميشه مواظب بودم... كم كم با بچه‌ها خو گرفتم و سلام و احوال‌پرسي با آنها برايم عادي شد. آنها هم به ما سلام مي‌كردند... مدتي بعد، سلام كردن به پسرها هم شروع شد... تا اين كه روزي يكي از آنها گفت: ببخشيد مدتي است شما را زير نظر دارم و از اخلاق شما خيلي خوشم آمده، اگر لطف كنيد مدتي با هم دوست باشيم... حالم خيلي خراب شد... حدود 3 ساعت فقط گريه مي‌كردم و افسوس مي‌خورم كه...».

2. «يك روز كه براي درس خواندن به پارك رفته بودم، قدم‌زدن‌هاي دختر و پسرهاي جوان، دو به دو با هم، توجه‌ام را جلب كرد و حواسم حسابي پرت شد. ناگهان تصميم گرفتم... تصميم تازه‏اي گرفته بودم؛ تصميمي كه از آن هراس داشتم و بيشتر از همه مي‌ترسيدم كه به خطا و گناه افتاده باشم... چند هفته‏اي بود كه حتي يك كلمه هم درس نخوانده بودم؛ بي‌انگيزه و بي‌حوصله شده بودم ... تا اين كه تصميم خود را عملي كردم و اكنون چند ماهي است كه با دختري رابطه تلفني دارم... شرايط بد گذشته‌ام جاي خود را به شرايط بدتر امروز داده، زندگي‌ام آرامش قبلي را ندارد و نمي‌دانم اين وضع تا كجا مي‌خواهد ادامه يابد... اين دختر، اكنون ظاهراً جاي خالي همه چيز و همه كس را برايم پر كرده، اما چه فايده كه در زندگي بيرون و واقعي من، هيچ جايي براي او نيست. مي‌ترسم كه به آلودگي و ناپاكي بيشتر كشيده شوم و كم كم به سوي لجن‌زار گناه كشيده و در آن غرق شوم».9

 

2. افت تحصيلي يا ركود علمي

اين گونه روابط، باعث مي‏شوند كه دو طرف تمام فكر و توجه و تمركز خود را صرف ديدارها و ملاقات‏هاي حضوري و تلفني خود كنند و اين بزرگ‏ترين مانع براي رشد و ترقي علمي است؛ زيرا تحصيل دانش، نيازمند تمركز نيروهاي فكري و روحي است.

دل‌مشغولي و اضطرابي كه بر اثر اين گونه پيوندها پديد مي‏آيد، بزرگ‏ترين سد راه تعالي علمي و تحصيلي است؛ از اين رو، مشاوران مدارس و دانشگاه‏ها توصيه مي‏كنند كه هنگام تحصيل و امتحانات، مراسم خواستگاري و عقد را به تأخير اندازند؛ تا افراد بتوانند با تمركز و آسودگي خيال، در انجام تكاليف درسي و امتحانات موفق شوند؛ چه رسد به روابط فرصت‌سوز مستمري كه بسيار انرژي‌سوز است.

مطالعه و درس، در زندگي هر انساني، به ويژه در دوران دانش آموزي، از مهم‌ترين عوامل سازنده شخصيت وي مي‌باشد كه فدا كردن آن به خاطر تن دادن به دوستي‌هاي احساسي و غيرآگاهانه و پاسخ‌گويي به خواست‌هاي تمام نشدني هوس و ميدان دادن به ميل جنسي، خطايي نابخشودني و شكستي بزرگ و رسوا كننده است. تجربه نشان داده كه اين نوجوانان و جوانان، به علت پريشاني افكار و حواس‌پرتي، ذوق درس خواندن و اشتياق هر گونه مطالعه‏اي را - اعم از كتاب‌هاي درسي و غير درسي - به كلي از دست مي‌دهند.

اگر زندگي بزرگان، شخصيت‌هاي علمي، محققين، نوابغ و دانشمندان و متفكرين را مورد مطالعه قرار دهيم، متوجه خواهيم شد كه همه آنان افرادي بوده‌اند كه از خوش‌گذراني‌ها و هوس‌بازي خود را كنار كشيده‌اند و احتياجات جسمي و غريزي خود را از طريق مشروع و معقول و در حد اعتدال، برآورده‌اند.10

دروغ بزرگي است اگر كسي بگويد: ميل جنسي، سراسر وجودش را گرفته و ذهن و زبان او را دوستي‌هاي نامطلوب با جنس مخالف پر ساخته، اما از نظر درس، مطالعه و تحقيقات علمي، لطمه اساسي بر او وارد نشده است و به ويژه در دوران نوجواني و جواني، تحقق چنين امري، از محالات است.

«با شكل‌گيري روابط عاطفي بين دختر و پسر و افزايش تدريجي آن، زمينه وابستگي آنها به يكديگر و تشديد آن فراهم مي‌شود و از آن جا كه نياز به محبت ورزيدن و مورد محبت واقع شدن، در دوران جواني، به اوج خود مي‌رسد و فضاي نسبتا مناسبي براي ارضاي اين نياز (هر چند به طور غيرصحيح آن) در محيط آموزشي و دانشگاهي وجود دارد، به شكل خودكار، دختر و پسر در اين كانال قرار مي‌گيرند، در اكثر موارد، به طور ناگهاني و بدون توجه به نتيجه كار، گرفتار چنين گردابي مي‌شوند و آن را با عنوان‌هاي عرف‌ پسند و موجه، پوشش مي‌دهند و باطن غيرموجه آن را با ظاهري نيكو و پسنديده، جلوه‌گر مي‌نمايند.

به اين ترتيب، علاقه ابتدايي شدت يافته، با وجود تصميم اوليه دو طرف يا يكي از آنها، كم كم به وابستگي به يكديگر تبديل مي‌شود. اين وابستگي، در بسياري موارد – شايد در تمام موارد - آفت بزرگي براي تمركز حواس، تحصيل و تفكر عميق در امور درسي آنها مي‌شود؛ به گونه‏اي كه گاهي مطالعه و حضور در كلاس درس را غيرممكن مي‌سازد و هر كدام از آنها در تمام اوقات شبانه‌روز و حتي در كلاس درس، در فكر طرف مقابل است. اين سخن، ادعاي بدون پشتوانه‌اي نيست و اگر به نوشته‌هاي چنين افرادي مراجعه كنيم، مثنوي هفتاد من كاغذ مي‌شود.11

 

3. ايجاد جو بدبيني

اغلب اين گونه دوستي‏ها و روابط، به ازدواج منتهي نمي‌شود و اگر هم به ازدواج بينجامد، پس از مدتي، جو بدبيني و سوء ظن آن دو نسبت به هم، فضاي زندگي‌شان را، جهنمي خواهد ساخت و هر دو در آن خواهند سوخت.

پسر با خود مي‏گويد: دختري كه به راحتي با من رابطه نامطلوب و نامشروع برقرار كرد، از اعتقاد و ايمان قوي برخوردار نيست. بنابراين از كجا معلوم كه پيش از ارتباط با من، با فرد ديگري هم طرح دوستي نريخته باشد و از كجا كه در آينده و پس از ازدواج با من، با ديگري ارتباط برقرار نكند؟ دختر نيز همين تصور را نسبت به پسر خواهد داشت. بنابراين، اين گونه ازدواج‏ها، پايدار نخواهد بود و تجربه نشان داده كه منجر به طلاق و جدايي مي‏گردند.

«بر اساس يك يافته پژوهشي در آمريكا، زوج‏هايي كه پيش از ازدواج با يكديگر زندگي مي‏كنند، زندگي زناشويي آنها با مشكلات فراواني رو به رو است و منجر به طلاق مي‏شود. به گزارش ايسنا، دكتر «كاترين كوهان»، استاد دانشگاه ايالت پنسيلوانيا گفت: طبق آخرين تحقيقات، افرادي كه پيش از ازدواج با يكديگر رابطه داشته‏اند، بعد از ازدواج، در حلّ مشكلات خود عاجزند؛ زيرا كه نسبت به يكديگر بسيار بدبين هستند. كوهان گفت: طبيعت ارتباطات آزاد، اين است كه زوجين چندان انگيزه‏اي براي حل درگيري‏ها و حمايت از مهارت‏هاي خود ندارند. وي افزود: به نظر مي‏رسد ارتباطات اين افراد، زودتر از افرادي كه با يكديگر دوست نبوده‏اند، سرد و منجرّ به طلاق مي‏شود. وي در پايان گفت: مي‏توانم بگويم رابطه قبل از ازدواج، به هيچ وجه، سبب دوام زندگي زناشويي نمي‏شود».12

عشق الهي، رام‌كننده است و عشق مجازي و شهوي، انسان را وحشي مي‌كند.

عشق الهي، صبرآور است و عشق مجازي، صبرشكن است.

عشق الهي، نيروزاست و عشق مجازي، نيروبَر است.

عشق الهي، خودخواهي‌بر است و عشق مجازي، خودخواهي‌زاست.

عشق الهي، شادي‌آور است و عشق مجازي، غم‌افزاست.

عشق الهي، سريان دارد و عاشق الهي، همه پديده‌هاي عالم را جلوه خدا مي‌داند و به همه عشق مي‌ورزد. عشق مجازي، عشق به خواسته‌هاي نفساني خود است.

عاشق خدا، از فراق و ياد او، لذت مي‌برد. عاشق غير خدا، فقط با وصال دل‌خوش است و فراق، برايش رنج‌آور است.

 

سيد رضا موسوي كاني

ادامه دارد....

پي نوشت:
1. برتراند راسل، جهاني که من مي‏شناسم، ص 68.
2. کتاب زناشويي و اخلاق، همان، ص 30.
3. قصص، آيه 23.
4. محسن قرائتي، تفسير نور.
5. نور، آيه30 - 31 .
6. يوسف، آيه 23.
7. محسن قرائتي، تفسير نور.
8. احمد صبور اردوآبادي، بلوغ، انتشارات هدي، چاپ ششم، تهران، 1368، ص 87 - 88.
9. سايت پرسمان.
10. بلوغ، ص 88 – 89 .
11. سايت پرسمان.
12. روزنامه جمهوري اسلامي، شماره 6571، 29.11.1380، ص 5

 





مطالب مرتبط با این پست
.



می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: